زندگی دنج

اجتماعی

زندگی دنج

اجتماعی

هفـت قانـون ساده برای رسیـدن به خوشبخـتی

هفـت قانـون ساده برای رسیـدن به خوشبخـتی 1. انتخاب با شماست اکثر افراد به همان اندازه که ذهن خود را برای شاد بودن آماده می‌کنند، شاد هستند. آبراهان لینکلن (Abraham Lincoln) برای ساختن یک زندگی شاد، به چیزهای زیادی نیاز نیست؛ همه چیز در خودتان است، در طرز فکر خودتان. مارکوس آرلیوس آنتونیوس (Marcus Aurelius Antoninus) دنیای آدم‌های شاد از دنیای آدم‌های ناشاد متفاوت است. لودویگ ویتگن‌اشتاین (Luwig Wittgenstein) اینکه خودتان و دنیایتان را چطور می‌بینید، انتخاب‌ها و عادت‌های آگاهانه شما هستند. عینکی که برای نگاه کردن به همه چیز به چشم می‌زنید، نحوه تفسیر شما از اتفاقات را رقم می‌زند و بنابر این تفسیرهاست که عمل می‌کنند و همه اینها زندگی شما را می‌‌سازد. می‌توانید تصمیم بگیرید که در چیزهای خیلی کوچک زندگی شادی و خوشبختی را ببینید. می‌توانید انتخاب کنید که همه اتفاقات را به طریقی مثبت تحلیل کنید و انتخاب‌های شما مقدار شادی که در زندگی پیدا و ایجاد می‌کنید را تعیین می‌کند. 2. به امروز فکر کنید، نه دیروز و نه فردا. وقتی یک در خوشبختی بسته می‌شود، در دیگری به رویتان باز می‌شود، اما معمولاً ما آنقدر به آن در بسته چشم می‌دوزیم که در جدیدی که باز شده است را نمی‌بینیم. هلن کلر (Helen Keller) نادان خوشبختی را در دوردست‌ها می‌جوید، دانا آن را زیر پای خود می‌رویاند. جیمز اوپنهایم (James Oppenheim) شما فقط امروز را دارید. فقط همین امروز را. دیروز خاطره‌ای بیش نیست و نمی‌توانید تغییرش دهید. فردا خیالی بیش در ذهنتان نیست. سعی کنید بیشتر در زمان حال زندگی کنید؛ در همین امروز. نگران آینده و گذشته‌تان نباشید. درغیراینصورت بخش مهمی از شادی و خوشبختی را که همین الان در اختیارتان است از دست می‌دهید. 3. قدرشناسی را فراموش نکنید. انسان‌ها عاشق شمردن مشکلاتشان هستند اما لذت‌هایشان را نمی‌شمارند. اگر آنها را هم می‌شمردند می‌فهمیدند که به اندازه کافی از زندگی لذت برده‌اند. فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) ما معمولاً فراموش می‌کنیم که خوشبختی در نتیجه به دست آوردن چیزی که نداریم، به دست نمی‌آید، بلکه از تشخیص و قدردانی بابت چیزهایی که داریم به وجود می‌آید. فردریک کونیگ (Fredrick Keonig) باید قدردان کسانی باشیم که شادمان می‌کنند؛ آنها باغبانان مهربانی هستند که روحمان را شکوفا می‌سازند. مارسل پروست (Marcel Proust) یکی از ساده‌ترین و سریع‌ترین راه‌های تبدیل روحیه منفی به مثبت، قدرشناسی و شکرگزاری است. چند چیزی که می‌توانید بخاطر آن خدا را شکر کنید و قدردان باشید عبارتند از: نور خورشید و هوا. سقفی که بالای سرتان است؛ سلامتی‌تان، یک برنامه تلویزیونی خوب؛ یک فیلم یا آهنگ زیبا. دوستان و خانواده‌تان، همکارانتان و ... یک دقیقه امتحان کنید و ببینید چه تاثیر خوبی بر احساستان خواهد داشت. با شکرگزاری و قدرشناسی از دنیای اطرافتان احساس فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کنید و روحیه افرادیکه از آنها قدرشناسی می‌کنید نیز عالی می‌شود. 4. به فردی دیگر کمک کنید تا به خوشبختی برسد. از آنجاکه با لذت دادن به دیگران لذت بیشتری می‌برید، باید تلاش بیشتری برای شاد کردن دیگران به کار گیرید. النور روزولت (Eleanor Roosevelt) هزاران شمع را می‌توان با یک شمع روشن کرد بدون اینکه زندگی آن شمع کوتاهتر شود. تقسیم خوشبختی هیچوقت از آن کم نمی‌کند. بودا (Buddha) اگر می‌خواهید برای یک ساعت خوشبخت باشید، چرت بزنید. اگر می‌خواهید یک روز خوشبخت باشید، به ماهیگیری بروید. اگر می‌خواهید یک سال خوشبخت باشید، پول ارث ببرید. اگر می‌خواهید همه عمر خوشبخت باشید، به یک نفر کمک کنید. یک ضرب‌المثل چینی خوشبختی مانند یک بوسه است. برای اینکه از آن لذت ببرید باید آن را با کسی سهیم باشید. برنارد ملتزر (Bernard Meltzer) مطمئناً این یکی از متداول‌ترین باورهای موجود در مورد خوشبختی است. شاید کلیشه‌ای به نظر برسد اما خیلی خوب عمل می‌کند. وقتی باعث خوشبختی و خوشحالی فردی دیگر می‌شود (مثلاً با کمک کردن به او در کاری) می‌توانید آن را حس کنید، ببینید و بشنوید. و آن احساس شادی و خوشبختی دوباره به سمت خودتان جریان می‌یابد. بعد تازه کلی اعتماد‌به‌نفس پیدا می‌کنید که توانسته‌اید کسی را شاد کنید و بخاطر عمل متقابل، این امکان وجود دارد که آن فرد هم برای شاد و خوشبخت کردن شما تلاش کند. 5. چند مورد از آرزوها و خواسته‌های کم‌ارزش‌تر خود را فراموش کنید. اگر می‌خواهید فردی را شاد کنید، نباید به دارایی‌های او اضافه کنید، از خواسته‌هایش کم کنید. اپیکور (Epicurus) هیچوقت نمی‌توانید از چیزهایی که لازم ندارید به اندازه‌ای به دست آورید که شادتان کند. اریک هوفر (Eric Hoffer) غنی‌ترین، کسی است که لذت‌های ارزان‌تری دارد. هنری دیوید تورو (Henry David Thoreau) اگر به جای بیشتر و بیشتر و بیشتر، کمتر بخواهید، احتمال برآورده شدن خواسته‌ها و آرزوهایتان بیشتر خواهد شد. و اگر چند مورد از این خواسته‌هایی که خیلی برایتان مهم نیستند را دور بریزید مطمئناً احساس استرس و نگرانی کمتری هم خواهید داشت. زندگی برایتان آرام‌تر و بهتر می‌شود و از روزتان لذت بیشتری می‌برید و متوجه می‌شوید که خوشبختی همان موقع هم در زندگیتان وجود دارد. 6. کارهایی را انجام دهید که دوست دارید. موفقیت کلید خوشبختی نیست. خوشبختی کلید موفقیت است. اگر کاری که انجام می‌دهید را دوست داشته باشید، موفق خواهید شد. آلبرت شوایتزر (Albert Schweitzer) خوشبختی در داشتن پول نیست؛ در لذت به دست آوردن و تلاش خلاقانه است. فرانکلین دی. روزولت (Franklin D. Roosevelt) کاملاً بدیهی است. اما خیلی راحت ممکن است در دام انجام کاری که دوست ندارید بیفتید و ندرتاً پیش بیاید که کارهایی را انجام دهید که واقعاً دوست دارید. شاید نتوانید خودتان کاری که الان باید انجام دهید یا چند ساعت در روز یا هفته مجبوری انجام دهید را انتخاب کنید اما همیشه قدرت انتخاب دارید. همیشه زمان دارید. انتخاب با خودتان است. 7. یا حداقل کاری انجام دهید. عمل همیشه با خوشبختی همراه نیست اما هیچ خوشبختی بدون عمل به دست نمی‌آید. بنجامین دیزرائلی (Benjamin Disraeli) بیست سال دیگر بخاطر کارهایی که انجام ندادید ناامیدتر خواهید بود تا نسبت به کارهایی که انجام دادید. پس کشتی زندگی‌تان را از منطقه امن بیرون بیاورید و به اکتشاف و خیال در دریای زندگی بروید. مارک تواین یکی از بهترین راه‌ها برای نرسیدن به خوشبختی این است که خودتان را عقب نگه دارید و هیچ کاری نکنید. همیشه وارد عمل شدن آسان نیست، ممکن است ترسناک و سخت باشد. اما اگر وارد عمل نشوید، خیلی چیزها را از دست خواهید داد؛ مثل خیلی از لحظاتی که می‌توانید با آدم‌های مختلف بگذرانید و خیلی تجربیاتی که می‌تواند خوشبختی زیادی برایتان به ارمغان آورد.

تواضع، انسان را بالا می برد

در محضر بزرگان تواضع، انسان را بالا می برد خراسان رضوی - مورخ دوشنبه 1392/10/23 شماره انتشار 18598 عالم ربانی، آیت ا... مجتهدی تهرانی (ره) فرمودند: « [در حدیث قدسی آمده است:] «وضعت الرفعه و الدرجه فی التواضع» ما رفعت و بزرگی را در تواضع قرار دادیم، ولی مردم در کبر طلب می کنند. تکبر می کند که در میان مردم بالا برود. امام علیه السلام فرمودند: «من تواضع فقد رفعه ا...» هرکه تواضع کند خدا او را بالا می برد. «و من تکبر فقد وضعه ا...» و هرکه تکبر کند خدا او را به زمین می زند. بلندی از آن یافت کو پست شد/ درِ نیستی کوفت تا هست شد.» برگرفته از «طریق وصل»، ص 134

همدلی والدین با فرزندان در فرصت طلایی دوران رشد

تربیت فرزند همدلی والدین با فرزندان در فرصت طلایی دوران رشد خراسان رضوی - مورخ دوشنبه 1392/10/23 شماره انتشار 18598 با سلام و استعانت از حضرت پروردگار، امیدوارم فرصت مراجعه به سایت niktinat.com و ارزیابی سبک فرزندپروری تان را یافته باشید. در این بخش می خواهیم با توجه به نکات ذکر شده در مباحث گذشته، مطالب بیشتری را درباره اهمیت و نقش روز افزون خانواده ها در شکل گیری و افزایش توانمندی های فرزندان به ویژه هوش هیجانی که رکن اصلی توانمندی های ارتباطی است، بیان کنیم. در طول تاریخ همواره شیوه آموختن مهارت های ارتباطی و اجتماعی به کودکان از طریق خانواده، اقوام، همسایگان و... بوده است که در قالب بازی های جمعی کودکان، مراودات خوش و ناخوش آنان، بازی های پر جنب و جوش و حتی دعواها و کتک کاری آنها شکل می گرفت. این روش ها سال ها جوابگو و مناسب شرایط اجتماعی آن دوره ها بوده است. امروزه از سویی با توجه به کاهش تعداد فرزندان و همسالان و بالطبع مراودات اجتماعی آنان و نیز افزایش مخاطرات پیدا و پنهان محیط های بیرون از خانه و از سوی دیگر وجود رسانه ها مانند تلویزیون و اینترنت که مقدار زیادی از وقت فرزندان را پر کرده، کسب مهارت های اجتماعی و توانمندی درک هیجان به شدت کاهش یافته است؛ این امر به ویژه در دوران رشد کودک باعث ضعف هوش هیجانی آنها می شود. این در حالی است که با توجه به پیچیدگی های روز افزون زندگی مدرن، به هوش هیجانی و کسب توانمندی های ارتباطی نیاز بیشتری وجود دارد. مسائل و معضلات موجود در جوامع مدرن و کلان شهرها خود گویای این کاهش جدی توانمندی ها و مهارت های لازم در برقراری ارتباط مناسب اجتماعی است که روز به روز بر دغدغه و نگرانی های والدین و متولیان جامعه می افزاید؛ امری که باعث شده است متخصصان امر به بررسی علل و چاره اندیشی آن بپردازند. نتیجه همه این بررسی ها و راهکارها حکایت از آن دارد که والدین باید از فرصت های طلایی دوران رشد فرزندانشان نهایت استفاده را ببرند و از این طریق هر چه بیشتر زمینه توانمندی آنان را در درک و شناخت هیجان های خود و مدیریت هیجان ها و روابط اجتماعی خویش فراهم آورند. سبک فرزندپروری آموزشگر هیجان که در مطلب آینده بیشتر با آن آشنا خواهیم شد، بهترین زمینه را برای افزایش این توانمندی ها ایجاد می کند. آموزش مدیریت هیجان، چارچوبی بر پایه گفت و شنود هیجانی به والدین ارائه می دهد تا امکان همدلی مناسب تری با فرزندان خود داشته باشد. در این حالت، فضای مناسبی برپایه مهرورزی و مودت در خانواده ایجاد می شود و به تدریج در کنار اعمال برخی محدودیت ها توسط والدین، هر فردی مسئولیت رفتارهای خویش را می داند و آنها را مدیریت می کند. در این شیوه برخلاف دیگر نظریه های فرزند پروری که راهبردهای کنترل رفتار کودک را به شیوه ای نامنظم و پراکنده ارائه می دهند، به هیچ وجه بر رفتارهای نامطلوب تکیه نمی شود بلکه مسئولیت پذیری و فرمانبرداری، ناشی از حس دوست داشتن و پیوندی است که کودک در خانواده احساس می کند. تعاملات هیجانی چنین خانواده ای، اساس آموزش ارزش ها و تربیت انسان های پایبند به اصول اخلاقی است. کودکان بر مبنای معیارها و ارزش های خانواده رفتار می کنند، زیرا از صمیم قلب دریافته اند که از آنان انتظار رفتار مطلوب می رود و درست زندگی کردن بخشی از تعلق داشتن به خانواده است. در پایان این بخش یادآوری یک نکته مهم را در اولین گام های ارائه شده ضروری می دانم و آن اینکه باید در این مسیر همواره از حضرت پروردگار به عنوان تربیت کننده اصلی عالم استعانت بجوییم؛ امری که همراه تلاش، توجه و حرکت مان، برکت را برای زندگی مان به ارمغان خواهد آورد.دکتر امیر محمد شریف

رگبار کلاشنیکف یا واکنش مودبانه؟!

ویارویی با دخالت‌های مادرزن رگبار کلاشنیکف یا واکنش مودبانه؟! خراسان - مورخ دوشنبه 1392/10/23 شماره انتشار 18598 گروه خانواده و مشاوره-«مادرزن». همین یک کلمه کافی است تا برخی از دامادها، به یاد راهنمایی ها یا دخالت هایی در زندگی شان بیفتند. راهنمایی هایی که در بعضی مواقع باعث رشد زوج های جوان در زندگی مشترک می شود و گاهی هم باعث مشکلاتی در رابطه آنان. البته واکنش دامادها در برابر این راهنمایی ها یا دخالت ها متفاوت است. بعضی دامادها سعی می کنند صحبت های منطقی را بپذیرند و دخالت های بی مورد را هم به خاطر حفظ زندگی و احترام بزرگ ترها نادیده بگیرند و البته بعضی از جوانان نیز که مهارت های رابطه صحیح با خانواده همسر را فرا نگرفته اند، با تصمیمات عجولانه و غیرمنطقی، برای خود و همسرشان مشکلات جبران ناپذیری ایجاد می کنند. روز گذشته در صفحه حوادث روزنامه خراسان خبر ناراحت کننده ای به چاپ رسید. این خبر از دستگیری جوانی ۲۴ ساله حکایت می کرد که دو سال پیش به خاطر برخی دخالت ها مادرزن خود را با شلیک ۲ گلوله به قتل رسانده است. ماجرای این قتل از این قرار بود که این جوان به دلیل شدت گرفتن دخالت های مادرزنش به مشاجره با همسرش می پردازد و همسرش هم با حالت قهر به خانه مادرش می رود. چند روز بعد از این مشاجره، مادرزن یک کامیون اجاره می کند تا جهیزیه دخترش را به خانه خودش ببرد. داماد هم که با مهارت های کنترل خشم آشنایی نداشته است با کمک یکی از دوستانش یک اسحله کلاشنیکف جور می کند و مادرزنش را تهدید به قتل می کند. اما مادرزن با گفتن: «تو عرضه این کار را نداری» داماد را تحریک به تیراندازی می کند و ... آن فاجعه تلخ رقم می خورد. والدین هم باید با پیش نیازهای ازدواج آشنا شوند عباسعلی براتی، مشاور خانواده معتقد است قبل از این که جوانی ازدواج کند، علاوه بر این که باید با پیش نیازهای ازدواج آشنا باشد و آن ها را فرا گرفته باشد، خانواده او هم باید با یک سری پیش نیازها برای برخورد با داماد یا عروس شان آشنا شوند. اگر پدر و مادری این پیش نیازها را به درستی فرا نگرفته باشند، ممکن است با دلسوزی های بی جایشان مشکلات بسیار زیادی در زندگی فرزندان شان ایجاد کنند. راهنمایی هایی که دخالت می شود وی در گفت وگو با خراسان می گوید: بعضی والدین نمی دانند که راهنمایی های بی جای آن ها در زندگی فرزندان شان، می تواند مشکلات جبران ناپذیری ایجاد کند. پدر و مادرها باید بدانند که این راهنمایی ها، دخالت محسوب نمی شود. پدر و مادرهایی که مهارت چگونگی راهنمایی به فرزندان شان را نمی دانند بعد از مدت کوتاهی، ناخودآگاه یا به کنترل کامل زندگی فرزندشان روی می آورند یا دیگر توجه ای به زندگی فرزندشان ندارند که در هر دو صورت به نفع خود و فرزندان شان نیست. مادرها به دخترها آموزش دهند این مدرس دانشگاه می افزاید: مادرها باید قبل از این که دخترشان را به خانه بخت بفرستند، بسیاری از مهارت های زندگی را با رفتارهای درست خود و به صورت عینی عملی به آن ها آموزش دهند. اگر مادرها صرفا به جای نصیحت کردن به صورت عملی مهارت های زندگی را به دخترهای شان آموزش دهند، قطعا تاثیرگذاری این رفتار در پیشرفت زندگی دخترشان بیش تر خواهد بود. به دخترها هم توصیه می شود در روزهایی که تصمیم به ازدواج گرفتند، بیش تر در کنار مادر های شان باشند تا مهارت های زندگی را به صورت عینی مشاهده کنند و در زندگی آینده شان از آن ها بهره ببرند. وقتی راهنمایی خواستند مشورت دهید این مشاور خانواده به مادرها توصیه می کند فقط زمانی دخترهایشان را راهنمایی کنند، که نیاز به راهنمایی و مشورت از سمت دخترشان باشد. در این مواقع، مادرها هم فقط باید درباره همان مشکلی که دخترشان درخواست راهنمایی کرده است، مشورت بدهند و به فراتر از آن نپردازند تا دختر یا دامادشان احساس نکنند که دخالتی در زندگی آن ها اتفاق افتاده است. در قدم اول خود زوج ها مشکل را حل کنند براتی معتقد است که زوج های جوان حتما باید مهارت های کنترل خشم را بیاموزند تا زمانی که با همسرشان به مشاجره می پردازند بتوانند بهتر تصمیم بگیرند. زمانی که مشاجره ای بین زوجین پیش می آید تا زمانی که احساس می کنند خودشان می توانند مسئله را حل کنند، به هیچ وجه نباید آن را به بیرون از خانواده منتقل کنند، البته توصیه می شود که زوج ها قبل از این که این مشاجره ها به طلاق رسمی یا عاطفی تبدیل شود این مسئله را با یک نفر که معتمدشان باشد مطرح کنند تا حل مشکل سخت تر نشود. اگر زوجی بعد از مشورت با مشاوری معتمد هم به توافق نرسیدند، باید با هم فکری این مشکل را با خانواده های شان در میان بگذارند تا از راهنمایی آنان برای حل مشکل استفاده شود. در برابر دخالت های مادرزن محترمانه پاسخ دهید به عقیده این مشاور خانواده بهترین واکنش زوجین در برابر دخالت های بی جای والدین این است که خیلی محترمانه به آنان بگویند: «از پیشنهاد یا نظر شما ممنونیم، ولی اجازه بدهید ما با هم مشورت کنیم و بعد تصمیم بگیریم» زوج ها در این مواقع، نباید طوری واکنش نشان دهند که نشان دهنده قبول کردن ۱۰۰ درصدی نظر والدین یا بی احترامی به آنان محسوب شود. زندگی فراز و نشیب دارد محسن رجبی احمدآباد، روان شناس خانواده نیز در این باره معتقد است وقتی دختر و پسرها قبل از ازدواج مهارت های ارتباطی، حل مسئله، همدلی و تصمیم گیری را فرانگرفته اند، نمی دانند که در مشاجره های شان چه طور با یکدیگر ارتباط برقرار کنند تا مشکل کوچک آنها، بزرگ و حل نشدنی نشود. این روان شناس در گفت وگو با خراسان ادامه می دهد: بعضی از زوج های جوان فکر می کنند که یک زندگی خوب همیشه باید بدون سختی ادامه یابد. این زوج ها به محض این که مشکلی در زندگی شان پیش می آید، به سرعت پیش والدین شان می روند و این مشکل را به آنها می گویند. زوج ها باید بدانند که زندگی فراز و نشیب دارد و هر روز ممکن است سختی جدیدی برای شان پیش بیاید. شخصیت همسرتان را تخریب نکنید به عقیده رجبی زوج های جوان باید بدانند که این فراز و نشیب های زندگی جزئی از زندگی است و باید از آن ها لذت ببرند. وقتی بعضی زوج ها به مشکلی برمی خورند، به فکر حل مسئله نیستند بلکه فقط می خواهند شخصیت طرف مقابل را تخریب کنند. جملاتی مانند «دیدی گفتم تو نمی توانی» یا «دیدی من گفتم نمیشه و شکست خوردی» برای تخریب شخصیت مقابل استفاده می شود. زوج ها در این مواقع باید به جای مشاجره به مناظره روی بیاورند و در یک فضای آرام به راه حل های رفع مسئله فکر کنند. دل مادرزنتان را به دست آورید داماد زمانی که به عنوان یک عضو جدید وارد یک خانواده می شود به طور طبیعی با جهت گیری های مختلف اعضای آن خانواده روبه رو می شود. داماد باید به جای این که در مقابل جهت گیری های منفی به سرعت واکنش نشان دهد یک فضای رفاقتی ایجاد کند. اگر شما با مادرزن تان مشکل دارید با گفتن جملاتی مانند «شما چه دختر خوبی به من دادید» یا «من این همسر خوبم را از شما دارم» می توانید دل مادرزن تان را به دست بیاورید. از تکنیک کاربردی «جا خالی دادن» استفاده کنید اما اگر راهنمایی ها و دخالت هایی در زندگی شما اتفاق می افتد، از تکنیک «جا خالی دادن» استفاده کنید. حتی اگر مادرزن تان راهنمایی هایش را به شکل نادرست مطرح کرد شما بلافاصله به خودتان نگیرید. شما می توانید در آن لحظه با گفتن جملاتی مانند «من به این نکته شما فکر می کنم» برای خودتان زمان بخرید. شما با گفتن جمله ذکر شده، هم می توانید به آن فکر کنید و اگر درست بود به آن عمل کنید و اگر هم آن راهنمایی را درست نمی دانستید، می توانید آن را انجام ندهید.

درس خواندن مانعی برای ازدواج نیست

شنبه ها: مهارت های پیش از ازدواج
درس خواندن مانعی برای ازدواج نیست
خراسان - مورخ شنبه 1392/10/21 شماره انتشار 18596

پسری ۲۹ ساله، مجرد و دانشجو دارم، پسر خوبی است اما می گوید ازدواج مانع پیشرفت تحصیلی من می شود و به همین دلیل تا پایان تحصیلاتم قصد ازدواج ندارم. آیا چنین عقیده ای درست است؟

حجت الاسلام دکتر محمد دولت خواه، عضو انجمن روان شناسی اسلامی حوزه علمیه قم: اگر بخواهیم از نگاه اسلام به این قبیل سوالات پاسخ دهیم باید بگوییم اسلام تاکید فراوان در مورد ازدواج دارد. رهبانیت در اسلام نیست. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هرکس ازدواج نکند از من نیست.» اسلام دین اعتدال است. فقط در صورتی می توان گفت شخص اجازه ازدواج ندارد که یک بیماری مسری داشته باشد و پزشک تشخیص دهد که با ازدواج این بیماری به دیگری هم سرایت می کند.

عقل چه می گوید؟

اما بعد از نگاه شرعی باید به این مسئله نگاه عقلانی داشت. باید ببینیم عقل انسان در این باره چه می گوید؟ آیا واقعا ازدواج مانع پیشرفت تحصیلی و علمی است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت اگر چنین باشد باید تمام ازدواج هایی که تا الان انجام شده است مانع پیشرفت تحصیلی زوجین شده باشد یا اگر نگوییم همه، باز هم برای رسیدن به این نتیجه که ازدواج مانعی برای تحصیلات به شمار می آید باید درصد قابل توجهی از افراد متاهل باشند و ثابت کنند که ازدواج مانع پیشرفت تحصیلی شان شده است در صورتی که می دانیم چنین نیست.

به رشد همه جانبه بیندیشیم

نکته سوم این که بخشی از پیشرفت انسان پیشرفت تحصیلی است یا به عبارت بهتر رشد شخصیت انسان فقط بعد علمی ندارد. شخصیت انسان ابعاد مختلفی دارد که شامل ابعاد عاطفی، رفتاری، تعقلی و فکری است.

اگر انسان بخواهد پیشرفت علمی داشته باشد و حتی اگر فرض کنیم ازدواج مانع این پیشرفت محسوب شود و شخص برای رسیدن به رشد علمی ازدواج نکند آیا چنین شخصی که رشد علمی داشته در دیگر ابعاد هم پیشرفت کرده است؟ آیا رشد عاطفی، رفتاری، اقتصادی و مدیریتی هم خواهد داشت؟ مسلم است که به ابعاد مختلف رشد شخصیت نرسیده است.

برطرف کردن یک نیاز اساسی، مانع محسوب نمی شود

نکته چهارم این که چطور ممکن است انسانی که احتیاج دارد و در فطرت و فیزیولوژیک و جنبه های مختلفش یک مکمل برایش گذاشته اند با ازدواج از رشد و پیشرفت دور شود؟ وقتی نیاز انسان به همسرگزینی باشد آیا رفع نیاز به روش درست و آگاهانه باعث رشد او می شود یا سوختنش؟ وقتی انسان تشنه است اگر آب پیدا کند انرژی می گیرد و فعالیتش بیشتر می شود. انسان گرسنه تا زمانی که نیازش برطرف نشده ضعیف است و روز به روز ضعیف تر می شود و زمانی که غذا می خورد سلول هایش زنده، بدنش شاداب و تحرکش زیاد می شود حالا اگر یکی از نیازهای انسان که نیاز جنسی است با دوری از ازدواج تامین نشود آیا باز هم این انسان انگیزه رشد، حرکت و شادابی در رفتار و... خواهد داشت؟ یا به فردی افسرده و نیازمند تبدیل می شود؟! واقعیت این است که اگر فرد نتواند در زمان مناسب و درست به این نیاز اساسی پاسخ دهد ممکن است این مسئله خود را به شکل یکی از اختلالات شخصیتی مانند افسردگی، اضطراب یا وسواس فکری نشان دهد یا انحرافات دیگر به همراه داشته باشد و باعث اختلال رفتاری در انسان شود. بنابراین نمی شود به بهانه پیشرفت تحصیلی یک نیاز وجودی انسان را سرکوب کرد. علاوه بر این فرد با ازدواج به موقع و آگاهانه به آرامش دست پیدا می کند، حال چطور می شود با این آرامش به رشد علمی دست نیابد؟ مسلم است وقتی انسان از جانب همسر تامین می شود چه به لحاظ عاطفی و چه از ابعاد دیگر توان فکری اش بالا می رود، انرژی پیدا می کند و یک حرکت رو به جلو خواهد داشت نه توقف و نه عقب گرد.

صورت مسئله را پاک نکنید

نکته پنجم این است که ببینیم چه موانع دیگری برای ازدواج وجود دارد ممکن است این مانع اقتصادی، خانوادگی یا هر مانع دیگری باشد که نمی گذارد ما به ازدواج فکر کنیم در صورتی که باید آن مانع برطرف شود نه این که صورت مسئله را پاک کنیم. مثل کسی که در شهری زندگی می کند و می خواهد به شهر دیگری برود که آنجا کار مهمی دارد ولی مانعی سر راهش است. آیا درست است بگوید که من از این سفر صرف نظر می کنم.