زندگی دنج

اجتماعی

زندگی دنج

اجتماعی

صریح و بدون احساس گناه «نه» بگویید

اگر در جلسات خواستگاری می خواهید پاسخ منفی بدهید
صریح و بدون احساس گناه «نه» بگویید
خراسان - مورخ شنبه 1392/10/28 شماره انتشار 18602

دکتر هادی صدری - روانشناس و مشاور خانواده -جواب شما «نه» است! هنوز لحظاتی از شروع اولین جلسه خواستگاری نگذشته که دختر یا پسر به این نتیجه می رسند که به درد هم نمی خورند. شاید هم بعد از چندین جلسه خواستگاری، یکی از طرفین به این نتیجه رسیده است که این ازدواج سرانجام خوشی ندارد. به طور طبیعی در این مواقع، یکی از خانواده ها تصمیم می گیرد به درخواست ادامه این خواستگاری جواب «نه» بدهد. جوابی که اگر حساب شده و منطقی نباشد ممکن است برای دختر یا پسر مشکلاتی مانند افسردگی، بی حوصلگی و احساس پوچی ایجاد کند. در بعضی مواقع هم که دختر یا پسر با مهارت های زندگی و آموزش های قبل از خواستگاری آشنا نیستند ممکن است نه شنیدن به خودکشی و اسید پاشی بینجامد و زندگی دو خانواده را نابود کند. برای آشنایی با مهارت ها و نحوه «نه» گفتن در جلسات خواستگاری این مطلب را از دست ندهید.

بهترین زمان برای یادگیری مهارت «نه» گفتن، کودکی است

یکی از مهارت های مهم در زندگی، مهارت «نه» گفتن است. این مهارت مانند دیگر مهارت های زندگی باید از همان ابتدای کودکی فراگرفته شود. 3 تا 4 سالگی بهترین زمان برای یادگیری این مهارت در کودکان است زیرا کودک در این سنین به دنبال استقلال است و در صورت فراهم بودن زمینه اعتماد به نفس این مهارت به آرامی در او شکل می گیرد. بعضی خانواده ها کودک شان را با قید و شرط (!) تربیت می کنند، مثلا این خانواده ها به فرزندان شان می گویند: «اگر این غذا را نخوری، می دهیم نمکی ببردت!» و کودک برای به دست آوردن توجه والدین، جنبه های مهم شخصیت خود را نادیده می گیرد. گاهی قدرت «نه» گفتن محترمانه در شخصیت این کودکان برای اجتناب از خشمگین شدن والدین، شکل نمی گیرد و این مشکل تا بزرگسالی با آن ها همراه است.

چه کار کنیم «نه» گفتن راحت شود

در فرهنگ ما، معمولا «نه» گفتن کار ساده ای نیست. چه بسا گاهی سبب تنها شدن افراد می شود. گاهی فکر می کنیم با نه گفتن در نظر دیگران خودخواه جلوه می کنیم. در اغلب مواقع، گمان می کنیم باید به همه درخواست های دیگران پاسخ مثبت دهیم تا بتوانیم آن ها را در کنار خودمان داشته باشیم و رضایتشان را جلب کنیم اما چنین تصوری، کاملا اشتباه است. همه ما در رأس ارتباط مان، در کنار توجه به نیاز دیگران باید به نیازها و صلاح خودمان هم توجه کنیم. با تعیین حد و مرزی مشخص با دوستان و اقوام، احتمال بروز ناراحتی و دشمنی در اثر «نه» گفتن را کمتر کنید.

با نگفتن «نه» فقط موضوع را پیچیده تر می کنید

«نه» گفتن در مراسم خواستگاری زمانی راحت تر می شود که بدانید به چه چیز یا چه کسی می خواهید «بله» بگویید. هر بار که شما در زندگی تان می گویید «نه»، به این علت است که تشخیص داده اید، این چیزی نیست که به دنبال آن هستید. وقتی موضوع علاقه و خواستگاری به میان می آید همه ما حساس و آسیب پذیر می شویم. برای فردی که نسبت به احساسات دیگران حساس است، نه گفتن مشکل تر است و خاطرات تلخی را به او یاد آوری می کند. دلیلش هم این است که او نمی داند چگونه باید جواب منفی بدهد. اگر نمی خواهید با کسی ازدواج کنید، ایجاد امیدواری و رفتار تظاهر آمیز، تنها موضوع را پیچیده تر می کند. توصیه می شود با استفاده از تکنیک های مفید برای «نه» گفتن به آرامی و ملایمت میزان ناراحتی را برای آن شخص کاهش دهید. با وجود این که مهربانی و ملایمت هدف اصلی شماست، اگر به طور واضح صحبت نکنید ممکن است از حرف های شما برداشت اشتباهی شود. چه بخواهید و چه نخواهید کمی نا امیدی در این جا لازم است و تا زمانی که شخص از شما جواب منفی نشنود از شما دور نمی شود.

برای «نه» گفتن از خودتان مایه بگذارید

گاهی اوقات هیچ راهی به جز «نه» گفتن وجود ندارد. در این صورت بهترین کار این است که این ارتباط را تا جایی که ممکن است کم کنید. هر چه زودتر جواب «نه» را به طرف مقابل تان بدهید تا هر دو نفرتان زودتر به زندگی عادی تان برگردید و انرژی خود را صرف پیدا کردن کسی کنید که نیازها و خواسته های بیشتری از شما را برآورده می کند. برای«نه» گفتن خود دلایل مختلف و طولانی نیاورید. اگر طرف مقابل، جواب «نه» را از شما نمی پذیرد، جواب خود را برای او تکرار کنید. هرچه از شما بیشتر سوال کند مجبور می شوید دلایل بیشتری بیاورید و اصلا نیازی به این کار نیست زیرا به اعتماد به نفس هر دو طرف لطمه وارد می شود. بسیاری از پاسخ هایی که ذکر خواهیم کرد در این مورد کار سازند و باید آن قدر تکرار شوند تا مورد قبول قرار گیرند. نیازی نیست که کار خود را توجیه کنید. وقتی که به کسی جواب «نه» می دهید بیشتر از کلمه «من» استفاده کنید. مثلا «من آمادگی لازم را ندارم» یا «به نظر من این ازدواج مناسب نیست» این جملات از سوء تفاهم برای آن شخص و تصور این که او خوب و مناسب نیست، جلوگیری می کند.

خداحافظی به سبک متشخص ها

اگر می  خواهید یک پایان  بندی خوب ایجاد کنید و مثل یک انسان متشخص به طرف مقابل نه بگویید، کمی ویژگی های مثبت او را تحسین کنید. در ذهن  تان فهرستی از نقاط قوت او را مرور کنید و وقت «نه» گفتن، با اشاره به همه آن ها برایش توضیح دهید که باز هم می  تواند شانس عاشق شدن و دوست داشته شدن را داشته باشد و این پاسخ به معنای بد بودن یا ناتوان بودن او نیست. بهتر است گاهی در همان جلسه اول مخالفت خود را اعلام کنید. به طور قطع تحمل ناراحتی شنیدن جواب منفی، بسیار راحت تر از تحمل سختی های ازدواج ناموفق است.

به صریح ترین حالت «نه» بگویید

موضعتان را طوری بیان کنید که امکان هیچ برداشت دیگری وجود نداشته باشد و مهم  تر اینکه، هیچ امیدی برای آینده به او ندهید. جملاتی مثل «فعلا قصد ازدواج ندارم»، «بگذار باز هم فکر کنم»، «به  دلیل مخالفت خانواده  ام نمی  توانم» و... مواردی است که نه تنها کمکی به شما نمی  کند بلکه او را هم معلق و بلاتکلیف می گذارد و آینده  اش را تحت  تاثیر قرار می  دهد. مثل آدم های ضعیف رفتار نکنید و با اعتماد به  نفس و محکم و قاطع حرف دلتان را بزنید.

برای خواستگار سمج شرط بگذارید

اگر می  بینید که بعد از گفتن حرف دلتان همچنان خواستگار شما برای برقراری این ارتباط مصرانه تلاش می  کند، موضوع مشاوره پیش از ازدواج را مطرح کنید و بگویید اگر واقعا با شما بودن را می  خواهد باید شرط شرکت در جلسات مشاوره را بپذیرد. یک روانشناس خبره پیدا کنید، تست  های شخصیت که از هر دوی شما گرفته می  شود، می  تواند تاحدودی آینده ازدواج  تان را پیش  بینی کند.

روانشناس با تحلیل تستی که از شما می  گیرد می  تواند بگوید که چقدر با هم تفاهم دارید و در چه مواردی ممکن است دچار مشکل شوید. مشاوره پیش از ازدواج به شما کمک می کند تا تصمیم های مناسبی اتخاذ کنید و مهارت های ارتباطی و حل اختلاف را فرا گیرید و بتوانید با بحران های زندگی مشترک مقابله کنید تا ازدواج شاد و رضایت بخشی داشته باشید.

مرز باریک صمیمیت و بی احترامی به همسر


باهمسران
مرز باریک صمیمیت و بی احترامی به همسر
خراسان - مورخ چهارشنبه 1392/10/25 شماره انتشار 18600

گروه خانواده و مشاوره: خودشان اسمش را گذاشته اند «صمیمیت» ولی میزان و نوع این به اصطلاح صمیمیت بین بعضی از زوج های جوان به قدری عجیب و غریب است که تعجب خانواده و اطرافیان شان را برمی انگیزند. این دسته از زوج ها همه رفتارهای خود را ناشی از صمیمی بودن می دانند. به عنوان مثال حتی اگر در جمع های خانوادگی یا دوستانه همدیگر را با عناوین نامناسب صدا بزنند توجیهی جز صمیمیت برای این رفتارشان ندارند. در مقابل اما بعضی زوج های جوان هم هستند که آن قدر رسمی و اتوکشیده با هم صحبت می کنند، که هیچ فردی فکر نمی کند آن ها با هم زن و شوهر باشند.

این زوج ها فکر می کنند که اگر با هم صمیمی شوند، روی شان به هم باز خواهد شد یا مثلا حرف شنوی  زن از شوهرش کم می شود.

زوج ها باید صمیمی باشند اما...

الهه اکرمی، روان شناس بالینی معتقد است که صمیمیت در زندگی زناشویی به تقویت رابطه بین زوجین بسیار کمک می کند. اگر زوجی می خواهند رابطه شان با هم تقویت شود باید با در میان گذاشتن مسائل مختلف با هم و صحبت کردن درباره آن ها به این صمیمیت برسند اما از آن جایی که هر کدام از ما شخصیت های متفاوتی داریم، می توانیم برای ایجاد این صمیمیت ها نوع خاصی از گفتار و حرکات را که برای خودمان و طرف مقابل مان جذاب باشد، انتخاب کنیم. این صمیمی بودن باعث می شود فاصله بین زوجین کم و کمتر شود و اگر زن و شوهر درست عمل کنند و از نظر شخصیتی و روانی سالم باشند هرگز مشکلی بین آن ها به خاطر این نزدیک شدن ها پیش نمی آید. پس درباره این که همسران باید با هم صمیمی باشند شکی نیست اما نکاتی وجود دارد که باید حتما رعایت شود.

حتی فرزندان تان را غریبه بدانید

این کارشناس خانواده در گفت وگو با خراسان ادامه می دهد: هیچ وقت نباید رابطه صمیمانه ای که بین شما و همسرتان وجود دارد، به میان جمع بیاید. هیچ فرد دیگری حتی فرزندان شما نباید در معرض رفتارها و گفتارهای صمیمانه شما با همسرتان باشند. یکی از مهم ترین آسیب های قرارگرفتن شوخی های صمیمانه والدین در حضور فرزندان شان این است که فرزندان از آن به بعد ممکن است حرمت کمتری برای والدین شان قایل شوند.

این صمیمیت که می گویند یعنی چه!؟

اکرمی درباره تعریف صمیمیت می گوید: صمیمیت بین زوج ها یعنی این که بتوانند نظرات و عقاید خود را بدون هیچ ترس و محدودیتی به یکدیگر بیان کنند. زن و شوهرها می توانند برای ایجاد صمیمیت از الفاظ محبت آمیز و خودمانی استفاده کنند اما باید بین صمیمی صحبت کردن و بی ادبانه صحبت کردن تفاوت قایل شوند. این که افراد به بهانه صمیمی بودن از هر لفظی که به زبان شان می آید بدون توجه و فکر، استفاده کنند به هیچ وجه در شأن روابط بین زوج ها نیست. شما و همسرتان هر چه قدر هم با یکدیگر صمیمی باشید نباید حتی وقتی تنها هستید با یکدیگر خارج از حوزه ادب صحبت کنید چون اگر حرمت همسران در نظر یکدیگر از بین برود دیگر برای حرف همدیگر ارزش قائل نیستند.

با محبت و احترام متقابل زندگی تان را بیمه کنید

از سوی دیگر «موسی رسولی» کارشناس و مشاور خانواده در این باره معتقد است که اگر زوج های جوان می خواهند طرف مقابل شان برای صحبت های آن ها ارزش قائل شود باید به عزت همسرشان احترام بگذارند.

این کارشناس خانواده در گفت وگو با خراسان می گوید: زن ها باید بدانند که «جلال» مردها اقتضا می کند تا رفتار و گفتار آن ها به گونه ای باشد که همسرشان احساس کند که در خانه به وجودش افتخار می شود و او محترم شمرده می شود. این وظیفه خانم هاست تا حس جلال و عظمت را در شوهرانشان همیشه شکوفا و زنده نگه دارند. از طرف دیگر، مردها هم با رفتار و گفتارهای شان وظیفه دارند به همسرشان ثابت کنند که با جان و دل او را دوست دارند. اگر این حس جلال و محبت بین هر زوجی ایجاد شود، آن ها می توانند در برابر هر سختی و ناملایمتی از خودشان سازگاری  نشان دهند.

هر کاری را وظیفه خود و لطف همسرتان بدانید

رسولی ادامه می دهد: یک جمله کلیدی و مهم هست که هر مرد و زنی باید در زندگی به خودشان بگویند تا با علاقه وظایف شان را انجام دهند. آن جمله این است: «هر کاری که من انجام می دهم، وظیفه من است و هر کاری که همسرم انجام می دهد لطف اوست». اگر زوجی این طور عمل کنند، نظرشان نسبت به وظایف همسرشان تغییر می کند و از آن به بعد، توقع شان از همسرشان کاهش می یابد. حالا فرض کنید مردی با خستگی از سر کار به خانه برمی گردد. وقتی همسرش یک چای برای او می آورد، مرد باید با جملات محبت آمیز مثل «عزیز دلم، خیلی ممنونم» از همسرش تشکر کند. زن هم باید با دانستن این که مردها به حس تکیه گاه بودن خیلی علاقه دارند، به طول مثال به همسرش بگوید: «اختیار داری تکیه گاه زندگی من».

با محبت قلبی، کلامی و رفتاری آشنا شوید

این مشاور خانواده معتقد است که محبت بین زن و شوهرها ۳ مرحله دارد. محبت قلبی، کلامی و رفتاری. بنابراین محبت فقط کلامی نیست بلکه باید رفتاری هم باشد تا همسران آن را باور کنند. زن به محبت های کلامی علاقه بیشتری دارد و مرد بیشتر به محبت های رفتاری و بصری علاقه مند است. یعنی زن ها باید کاری کنند که بیشتر در چشم همسران شان دیده شوند و مردها هم باید کاری کنند که عشق همسران شان با جملات محبت آمیز آن ها بیشتر شود.

لبخند دردسرساز

لبخند دردسرساز
خانمی می گفت: با دوست شوهرم رفت و آمد خانوادگی داشتیم مورد اعتماد شوهرم بود و من هم روی همین اساس ایشان را به خاطر قیافه مذهبی اش و دوستی با شوهرم قابل اعتماد می دانستم. روزی زنگ منزل به صدا در آمد. دوست شوهرم بود. بعد از سلام و تعارف های متداول به ایشان گفتم که شوهرم منزل نیست و سفر چند روزه ای رفته اند. ایشان خداحافظی کرد و رفت.
باور کردنی نبود فردای آن روز ایشان باز آمدند دم منزل. اما با یک جعبه شیرینی و چند شاخه گل.
با گرمی به ایشان سلام و تعارف کردم. لبخندی زد و گفت ببینم تعارف نمی کنید بیاییم داخل.
با تعجب گفتم دا داخل؟!
ولی دیروز خدمت تون گفتم که شوهرم مسافرت هستند.
خندید و گفت: راستش می دونم ولی چه کنم دیگه نتونستم این دلم را راضی کنم که نیایم. دیروز لبخند و خنده هات کار دست دلم داده و اسیرم کرده.
بعد گفت با اجازه دیدم داره میاد داخل. خواستم در را ببندم که در را هل داد که بیایید مجبور شدم جیغ و داد کنم که همسایه ها یکی یکی آمدند و ایشان فرار کرد.
بعد از اون روز به شوهرم داستان را گفتم
نزدیک بود خون به پا شود ولی الان کلا رابطه مان را با او قطع کرده ایم.
اما یک سؤال همیشه برای من باقی ماند این که چگونه یک مرد مثل شوهرم این قدر خام باید باشد و بدون آزمایش و امتحان غریبه ای را دوست خود می گیرید و او را به حریم خصوصی خود می آورد.
سؤال: اشکال کار کجا بود؟
غیرت شوهر؟
دوست گزینی ناموفق؟
حیای و عفت این زن؟
رعایت نکردن مرز و حریم محرم نامحرمی در روابط قبلی خانوادگی؟
شهوتی بودن مردان و عاطفی بودن زن؟
ترکیب برخی موارد بالا؟

ارتباط مؤثر

ارتباط مؤثر
یکی از افرادی که با جمعى از دانشجویان با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب اصفهانى دیدار کرده است، خاطره آن ملاقات را چنین باز می‏گوید: سال یک‌هزار و سیصد و سى و دو شمسى بود، من و عده ‏اى از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلى دارد نماز را به عربى بخوانیم؟
چرا نماز را به زبان فارسى نخوانیم؟
عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به فارسى بخوانیم و همین کار را هم کردیم خانواده هایمان کم کم از این موضوع آگاهى یافتند و به فکر چاره افتادند. آن‏ها، پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت، ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نیفتاد، راهى دیگر برگزینند. چون پند دادن آن‏ها مؤثر نیفتاد; ما را نزد یکى از روحانیان آن زمان بردند.ش
آن روحانى وقتى فهمید ما به زبان فارسى نماز می ‏خوانیم، به شیوه ‏اى اهانت ‏آمیز، نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسخ‏تر ساخت. عاقبت‏ یکى از پدران، افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت . آن‏ها نزد حاج آقا ارباب شتافتند و موضوع را با وى در میان نهادند. او دستور داد در وقتى معین ما را خدمتش رهنمون شوند. در روز موعود ما را که تقریبا پانزده نفر بودیم، به محضر مبارک ایشان بردند . در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگ مرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتى استثنایى روبه رو هستیم. آقا در آغاز دستور پذیرایى از همه ما را صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسى نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید . وقتى آن‏ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است ‏شما یکى یکى خودتان را معرفى کنید و بگویید در چه سطح تحصیلى و چه رشته ‏اى درس می ‏خوانید . آنگاه، به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش‏هاى علمى مطرح کرد و از درس‏هایى مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمى و علوم طبیعى مسائلى پرسید که پاسخ اغلب آن‏ها از توان ما بیرون بود . هر کس از عهده پاسخ بر نمی‏آمد، با اظهار لطف وى و پاسخ درست پرسش رو به رو می ‏شد. پس از آن که همه ما را خلع سلاح کرد، فرمودند: والدین شما نگران شده‌‏اند که شما نمازتان را به فارسى مى‏خوانید، آن‏ها نمى‏دانند من کسانى را مى‌‏شناسم که - نعوذبالله - اصلاً نماز نمى‌خوانند . شما جوانان پاک اعتقادى هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانى مى‏خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم؛ ولى مشکلاتى پیش آمد که نتوانستم . اکنون شما به خواسته دوران جوانى ‏ام جامه عمل پوشانیده‏اید، آفرین به همت ‏شما . در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حل کرده‌‏اید. اکنون یکى از شما که از دیگران مسلط‌تر است، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه‌کرده‌است. یکى از ما به عادت دانش ‏آموزان دستش را بالا گرفت و براى پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما یک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمى‏ آمدم . بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نکنم ترجمه درست ‏بسم الله چنین باشد. در مورد «بسم‏» ترجمه «به نام‏» عیبى ندارد . اما «الله‏» قابل ترجمه نیست; زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمى‏توان ترجمه کرد؛ مثلاً اگر اسم کسى «حسن‏» باشد، نمى ‏توان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن‏» زیبا است؛ اما اگر به آقاى حسن بگوییم آقاى زیبا، خوشش نمى ‏آید. کلمه الله اسم خاصى است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى‏کنند. نمى‏توان «الله‏» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد. خوب «رحمن‏» را چگونه ترجمه کرده‏اید؟
رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولى کامل نیست؛ زیرا «رحمن‏» یکى از صفات خدا است که شمول رحمت و بخشندگى او را مى ‏رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ «رحمن‏» یعنى خدایى که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم مى‏ کند و همه را در کنف لطف و بخشندگى خود قرار مى‏دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مى‌فرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده براى «رحمن‏» در حد کمال ترجمه نیست . خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده‏اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان‏».
حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بودم؛ چون نام وى رحیم بود، بدم نمى‏آمد «مهربان‏» ترجمه کنید; اما چون رحیم کلمه‏اى قرآنى و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده‏» ترجمه کرده بودید، راهى به دهى مى‏برد؛ زیرا رحیم یعنى خدایى که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو مى ‏کند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله‏» آورده‏اید، بد نیست; ولى کامل نیست و اشتباهاتى دارد. من هم در دوران جوانى چنین قصدى داشتم؛ اما به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلى پیچیده‏تر مى‏شود. اما من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسى برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز به‌طور کلى بهتر است 

دو مهارت کاربردی برای زندگی بهتر

دو مهارت کاربردی برای زندگی بهتر
على(ع): اجعَلْ هَمَّکَ لِمَعادِکَ تَصْلُحْ؛ کوشش و همت خود را مصروف آخرتت گردان، اصلاح می‌شوی
امام على(ع): الأنصافُ یرفعُ الخلاف و یُوجبُ الائتلاف؛ انصاف، اختلاف را رفع می کند و سبب الفت و دوستی می شود.