زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی
زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی

لاس زدن


لاس زدن بی ادبانه است اما  آیا واقعا معنای "لاس زدن" را میدانید؟

در لغت به جنس ماده ی هر حیوان "لاس" گویند 

و براساس عرف "لاس زن"

 مردی است که توان و جرأت بدست آوردن جنس مخالف را ندارد و صرفا با او صحبت می کند.


اما بنظر من مصداق های لاس زدن خیلی بیشتر است. 

مانند لاس زدن با کتابهایمان که هنوز نخوانده ایم.

درحالی که می خواهیم بیشتر بدانیم ؛ می خواهیم پیشرفت کنیم اما بجای تلاش کردن و تغییر دادن زندگی؛ با مدرک تحصیلیمان لاس میزنیم.


می خواهیم فرد ورزشکاری باشیم بجای ورزش کردن؛ با اخبار ورزشی و تیم مورد علاقه لاس میزنیم.


می خواهیم جامعه عوض شود اما بجای عوض کردن خودمان؛ 

درتاکسی و مترو با بغل دستی درمورد سیاست لاس میزنیم.

برهمین اساس  لاس زدن ما درمورد اخلاقیات؛ مذهب؛ علم؛ عشق؛ رابطه عاطفی ..


خلاصه اگر میخواهید این فعل درمورد شما صدق نکند از ته دلتان کار کنید؛ اگر به تغییر نیاز دارید از خودتان شروع کنید...

جرات به خرج دهید؛

      لاس نزنید.


#دکتر_حمزه_علیمرادی

برگرفته از کانالzhuanchannel@

تاثیر افکار


حتی وقتی که ساکتی و حرف نمی‌زنی‌، افکار تو همه‌ی بدن و ذهن و روان تو را تحت کنترل خود دارد.

 افکار تو، مثل انرژی، به همه‌جا پخش می‌شود، گرچه این موضوع با چشم سر دیده نمی‌شود.

نسبت به قدرت و تاثیر فکرهای خود کاملا آگاه و هوشیار باش.

 کالبد تو، آینه و ترجمان فکر توست. 

اوضاع زندگی تو، آینه و ترجمان فکر توست.

فکر لطیف، زیبا، فرزانه، مثبت و شاد، قدرتمند است و خود را در کالبد و زندگی روزانه‌ی تو آشکار می‌کند.

فکر منفی، تاریک، هراسان و مایوس و بدبین، قدرتمند است و خود را در کالبد تو و زندگی روزانه‌ی تو آشکار می‌کند. 


به دلیل داشتن فکرهایی این‌گونه است که بیزاری و افسردگی و بی‌انگیزگی، همچون باتلاق، لحظه به لحظه تو را در خود فرو می‌کشد.


وقت آن رسیده که پنجره‌ی وجود خود را باز کنی تا کمی هوای تازه به درون بیاید. 

به کمی نور نیازمندی، پرده‌های کهنه و گردگرفته‌ی بینش کهنه‌ و ناکارآمد خود را کنار بزن. بگذار کمی آفتاب به درون بتابد. ذهنت زنگار گرفته و نیازمندِ صیقل است.

تو اگر نخواهی، هیچکس نمی‌تواند به تو کمک کند. تو اگر بخواهی، تنها کسی هستی که می‌تواند به تو کمک کند.


#مسیحا_برزگر

برگرفته از کانالzhuanchannel@

فرق چاپلوسی با تعریف و تمجید


می دونید فرق چاپلوسی با تعریف و تمجید کردن چیه؟ 

یه چاپلوسی که کارشو بلده و چاپلوسیش ما رو تحت تاثیر قرار می ده .... به ویژگی ای اشاره  می کنه که در ما نیست ولی فکر می کنیم که هست یا آرزوی داشتن اون ویژگی رو داریم  .... این جور چاپلوسی بخوای و نخوای  تاثیر داره و لبخند به لبت میاره .... 


اما تعریف و تمجید به ویژگی ای اشاره می کنه که داریم .... 

برای تعریف و تمجید کردن از دیگران یه روش خیلی کاربردی وجود داره ....


 فقط دو دقیقه به سوژه ای که می خواید ازش تعریف کنید خیره شید و نگاهش کنید و خودتون رو بذارید جای اون شخص مطمئن باشید نکته ای پیدا می کنید که قابل تحسینه حتی اگه اون سوژه ی شما یه معتاد کارتن خواب باشه ....


حالا واسه چی این ها رو گفتم .... ؟


دیروز یه مقاله خوندم که انسان همون اندازه که به غذا خوردن نیازمنده  به شنیدن تعریف و تمجید  هم نیازمنده و در واقع  تعریف و تمجید غذای روح ماست و کمبود اون می تونه بسیار خطر ناک باشه و باعث واکنش های عجیب در جامعه بشه ...

خیلی خب میشه خودمون رو مجبور کنیم که روزانه از ده نفر تعریف و تمجید کنیم ... فکر کنم اگه این یه چالش بشه و  مد بشه .. جامعه  شهری خاکستری ما یه رنگی به خودش بگیره ...

تعریف هایی خیلی ساده ..

 مثلا  به پیرمرد متصدی  پارکینگ  که موهای پر پشتی داره ... این موضوع متذکر شید و بگید آرزوی داشتن موهای اون رو داشتید  ... این جمله برای شما خرجی نداره و تا چند ساعت لبخند  از رو لبهای اون متصدی پارکینگ محو نمیشه 


 روزانه از ده نفر تعریف و تمجید کنید  

#آرش_پیرزاده

برگرفته از کانالzhuanchannel@ 

لذت زندگی


پیرمردی 

که فقط ٨ تار مو روی سرش داشت، 

به آرایشگاه رفت، 


آرایشگر با عصبانیت پرسید: 

"موهایتان را کوتاه کنم یا بشمارم؟

 پیرمرد لبخند زد و گفت"رنگشان کن"


 زندگی یعنی لذت بردن از هرآنچه داری

برگرفته از کانالzhuanchannel@

سایز آدم ها با بادکنک


از همون بچگی هیچوقت بازی با بادکنک واسم لذت بخش نبوده. واسم جالب نبود که یه تیکه پلاستیکو باد کنی و بفرستیش بالا و تهشم انقد بره بالا که ناپدید بشه. 

حالا اگر که خوش شانسی میاوردیو وسط کار نمیترکید یا با گازی پُر میکردیش که انقد سبک باشه که بتونه بالا بره. 

جذاب نبود این پلاستیکای چاق و چله ی چند رنگ! 

ترس ِ نابود شدنشون جذابیتشونو از بین می برد. 

نیاز به مواظبت زیادی داشتند. 

از همون اول باید مواظبشون میبودی که زیاد باد نکنیشون تا نترکن. 


بعدشم باید انقد حواست بهشون می بود که صدای ترکیدنشون گوشت رو آزار نده. البته بادکنکا همونجور که رنگای مختلف دارن سایزاشونم متفاوته.

 بعضیارو میشد خیلی باد کرد. بعضیارو نه. 


حالا که بزرگ شدم میببنم خیلی از آدمای دوروبرم شبیه همین بادکنکن!

 از همون اول که باهاشون ارتباط میگیری باید حواست بهشون باشه که زیاد نزدیکشون نشی. 

که یهو پیششون نترکی و سفره ی دلت رو جلوی هر کسی باز کنی. 


که بعد از ارتباط و در طول روزایی که پیششونی نه اونقدر ازشون فاصله داشته باشی که اصلا بود و نبودت واسشون مهم نباشه و نه اونقدر بهشون نزدیک باشی که از سرِ سوزنِ زندگیت با خبر باشن. 


آدمام مثلِ بادکنکا سایزای مختلف دارن. پیش بعضیا حتی ساده ترین چیزارو هم نباید بگی ولی پیش یسریای دیگه میتونی با خیال راحت دردِ دل کنی. 

بستگی به ظرفیتشون داره. اگه بتونی این فاصله رو حفظ کنی بُردی. فقط کافیه آدما رو شبیه همین بادکنکا ببینی، با رنگای مختلف، تویِ سایزای متفاوت!


#کامل_غلامی

برگرفته از کانال zhuanchannel@