رمانتیک ها بخوانند

سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 00:46

سلام،ارتباطم بابقیه خوبه اماخب همیشه یه ترسی همراهم هس،نمیدونم چطوربایدثابت کنم که منم دست ازگذشته ها برمیدارم اماخب اثرات ناشی از اون دست ازسرم برنمی داره مث استرسای بیش ازحدی که دیگه برام عادی شدن اما متأسفانه موجب خیلی ازبیماری های دیگه درمن شده که دکترا همش آزمایش مینویسن و کارشون شده زیرنظرداشته من و اینکه دکترم میگن همش ازاسترسه ،بخدا منم عذاب میکشم که مامانم داروهای گران قیمت برام میخرن اماخب موندم چیکارکنم....ببخشیدمن وقت شماهم بااین حرفای چرتوپرت گرفتم،همین که جوابمو دادیدممنونم.

سلام اشکالی نداره هدف من اینه که با نوشتن مشکلات و احساسات ،خودت راسبک کنی
ان شااله با توکل به خدا از مشکلات گذر میکنی
نماز بخون قران بخون توکل به خدا کن و از او کمک بگیر
مخصوصا از حضرت فاطمه(س)کمک بگیر
موفق باشی

ریحانه

یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 01:38

نمیدونم واقعأچطوراز زحمات شما بابت متن هایی که درجواب من قراردادیدتشکرکنم...من واقعأدرتلاشم که گذشته رو فراموش کنم و خودم به طورخیلی زیادی تغییربدم و واقعأتاحدودی دراوایل سال دراین کارمؤفق شدم اما انگارگذشته نمیخواد دست از سرم بر داره ازلحاظ اینکه دوباره اون افکار موجب بیماری جسمیم میشه ومن واقعأقادر به کنترل خیلی چیزا نیستم واین مورداعصابمو داغون میکنه چون گذشتم بدجوری داغونم کرده و دیگه حوصلشو ندارم واقعأ خسته شدم ازدردها ودغدغه هایی که فک کردن بهشون اعصابمو بهم میریزه و مطمعنم هیچ کس قادربه درکشون نیس اماخب باواقعیت هرطوری که هس باید کناربیام حتی اگه اثرات گذشته طوری باشه که باعث بیماریم بشه اماواقعأسخته کناراومدن بااین شرایط واقعأسخته،ومن امیدوارم لبخندهای الکی که دارم رو هیچ وق از دست ندم

سلام وقت شما بخیر ،
چرا اینقدر گذشته را دنبال خودت می کشی و سخت میگری ،
درسته هیچکس نمی تونه شما را درک کنه ،هر اتفاقی که بوده ،گذشته و طی شده رفته ولی این تویی که نمی خوایی اون را رها کنی ،
سوال؟
ارتباطت با دیگران چطوره؟
**************************************************************************

ریحانه

جمعه 2 بهمن 1394 ساعت 02:17

عکسا فوق العاده بودن...‌.من دختری18ساله هستم که بسیاردرهمه ی مساعل درتلاشم امابسیارزیادخسته شدم وازضربه های سختی که درخیلی ازمساعل خورده ام وهمچنان میخورم خسته شدم واصلأحوصله ی حرف زدن درباره ی این مساعلم بایک مشاور را ندارم چون بیشتراذیت میشوم لطفأراهنمایی ام کنیدکه چگونه این عصبانیت ازخودم روکنترل کنم وباشرایط خودم رو وفق بدم،بدجوری خسته شدم ازخودم.....

سلام ممنون از محبت شما
چند متن زیبا براتون ارسال می کنم
تغییر را در خودت جستجو کن
*********************************
باران که میبارد
همه پرندها به دنبال سرپناهند
اما عقاب
برای اجتناب از خیس شدن
بالاتراز ابرهاپرواز میکند
این دیدگاه است که
تفاوت را خلق میکند…
***********************************
* * * * * * * * * * * * * * *

گورستان ها پر از افرادی است که
روزی گمان می کردن که...
چرخ دنیا بدون آنها نمی چرخد

* * * * * * * * * * * * * * *

یک شمع روشن می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند
و ذره ای از نورش کاسته نشود …

* * * * * * * * * * * * * * *

مشکل فکر های بسته
این است که
دهانشان پیوسته باز است . . .

* * * * * * * * * * * * * * *

روزی برای بعضی آدم ها
تنها یک خاطره خواهید بود…
تلاش کنید که
لااقل خاطره ای خوش باشید…

* * * * * * * * * * * * * * *

تنها دو گروه نمى توانند
افکار خود را عوض کنند:
دیوانگان تیمارستان
و مردگان گورستان.
“وین دایر”

* * * * * * * * * * * * * * *
یک درخت
هرچقدر هم که بزرگ باشد
با یک دانه آغاز میشود،
طولانی ترین سفرها با اولین قدم.
(لائوتسه)