زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی
زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی

قانون جذب

قانون جذب

قانون جذب چیست ؟
پاسخ: بر اساس قانون جذب ذهن و افکار ما مثل یک آهن ربا اتفاقات زندگی ما را به سمت ما جذب می کند..مدعیان این قانون می گویند به وسیله ی واقعیت ذاتی تصاویری که در ذهن ما هست رخدادهای زندگی به سمت ما جذب می شود. می گویند که چطور زمین قوه ی جاذبه دارد ، ذهن ما هم قوه ی جذبه دارد. هر آنچه که در دنیا وجود پیدا می کند در ذهن ما شکل گرفته است. به عبارتی وقتی اتفاقی شکل می گیرد قبلا در ذهن ما شکل گرفته است. خلاصه ی کلام این قانون این است که شما می توانید با تصویر سازی ذهنی وقایع اتفاقات زندگی را به سمت خودتان جذب بکنید. آنها ادعا می کنندکه در سنگ نوشته های سه هزار سال قبل از میلاد مسیح قانون جذب بوده است و می گویند که اگر شما تمدن بابل را بررسی کنید می بینید که بابلیان با این قانون آشنا بوده اند و ادله هایی هم دارند. یکی از ادله ها که بیشتر مطرح می کنند شواهد عینی است که انسان هایی که در تاریخ آمده اند با تصویر سازی ذهنی و تصور خواسته هایشان به خواسته هایشان رسیده اند. کتاب راز یا فیلم راز داریم که مثلا کسی در ذهنش خواستار یک ویلا یا خانه ای بوده است و حتی تصاویر آن را هم کشیده است و بعد از سالها به آن رسیده است. یا آقایی تمام صورت حساب هایی که بصورت طلب بوده و برایش می آمده در ذهنش چک تصویر سازی می کرده است و آنها را به صورت پول نقد می دیده و بعدا تمام این بدهی ها به پول نقد تبدیل می شده است. دلیل دیگر آنها استفاده از کشفیات کوانتوم است.در پدیده ی کوانتوم مطرح می شود که هر چه در دنیا هست انرژی است. فکر ما انسانها هم انرژی است و انرژی می تواند تبدیل به ماده بشود. تصور یک ماشین مدل بالا باعث وجود این ماشین مدل بالا می شود ، تصور یک ویلا باعث تبدیل شدن آن به ویلا می شود. چون فکر شما انرژی است و می تواند تبدیل به ماده بشود. یک قانونی در جادوگری است به نام تشابه که در جادوگری که به آن استناد می کنند. یک عدد بحرانی است که به آن استناد می کنند. ما با افکار و تصاویز ذهنی خودمان می توانیم وقایع زندگی خودمان را به سوی خودمان جذب کنیم.
کتاب راز نوشته ی خانم برن استرالیایی است. دلیل انتخاب این عنوان این است که شخصیت های بزرگ تاریخی مثل افلاطون ، هوگو ، انیشتن ، اگر به مقامات عالی رسیدند اینها از قانون جذب استفاده کردند و این را بعنوان یک راز نزد خودشان پیدا کردند. عده ای هم از این قانون به صورت ناخود آگاه استفاده کرده اند و خودشان هم خبر نداشته اند. الان افرادی هستند که در جهات معنوی وعلمی رشد می کنند حتی در جهات مادی رشد می کنند و پول زیادی در تجارت گیرشان می آید ، این افراد خودشان به طور ناآگاهانه از این قانون جذب یا از این راز استفاده می کنند. خانم برن می گوید که ما به این راز دست پیدا کرده ایم و آنرا کشف کرده ایم و این را برای همه ی مردم دنیا آشکار کردیم که همه از آن استفاده بکنند. برای همین وجه تسمیه ای با راز این است. منظور مدعیان قانون جذب این است که وقتی ما تصویر سازی می کنیم ، پدیده را می آفرینیم و آنرا خلق می کنیم در واقع ذهن علت تامه خلق است. در واقع رابطه ی علت و معلولی است. چطور حرارت علت جوشش آب است فکر شما هم علت پدید آمدن این پدیده ی خارجی است. بعضی از این افراد در ایران این قانون را ترویج می کنند. آنها می گویند که شما با فکر خودت تمام دنیا را به صورت یک کاتولوک دراختیار خودت قرار می دهی. وقتی شما فکر می کنی و تصور می کنی گویا کاتالوگی جلوی چشمت هست و می توانی با همین تصور و فکرت به همه ی دنیا سفارش بدهی یعنی هرچه می خواهی تصور کن و به آن می رسی ، اگر این منظور قانون جذب است که همین هم هست خیلی قابل قبول نیست. اینکه ما بنشینیم فکر کنیم و تصور کنیم و پدیده های خارجی را ایجاد کنیم. این را می توان به عنوان یک فرضیه پذیرفت نه به عنوان یک قانون و نظریه. کسانی که روی این کار کرده اند می گویند که بگویید: فرضیه ی جذب. ممکن است که روزی این فرضیه به نظریه علمی تبدیل بشود. الان ما نمی توانیم آن را به عنوان یک قانون بپذیریم. اگر ما یک گوشه ای بنشینیم و فکر کنیم و تصویر سازی کنیم و به همه آرزوهای مان برسیم، نقش تعقل ، برنامه ریزی، دانش طلبی ،کار و تلاش از بین می رود. ممکن است افرادی با فکر کردن و تصویر سازی و برای سیدن به آن جذب شرکت هایی مثل گلد کوئیست بشوند.
اگر خلق آفرینش است ما نمی توانیم آن را قبول بکنیم، ولی اگر منظور این است که ما مثبت اندیش باشیم، خواسته هایی که از خدا می خواهیم تصویر سازی ذهنی بکنیم به این عنوان که افکار ما بر روی روح، روان و احساسات ما اثر می گذارد، این افکار قابل قبولی است. به این معنا قابل قبول و قابل عمل است.
در متون دینی ما و در کلام بزرگان تاریخ این بوده که فکر ما بر روح و احساس ما اثر می گذارد. اصلا فکر احساس را عوض می کند. وقتی احساس انسان عوض شد رفتار انسان عوض می شود ولی این کافی نیست. این مورد تایید اسلام است که فکر مثبت لازم است ولی کافی نیست.
دعا، ذکر، نذر، زیارت و توسل.
تصویر سازی ابزار ذهن است ولی ما برای رسیدن به خواسته هایمان فقط به ابزار نیاز نداریم ما به یکسری ابزارهای روح هم نیاز داریم مثل دعا و..
خانم برن در کتاب راز جمله ای از انجیل می آورد که هر چه را با دعا و باور از خدا طلب کنی بدون تردید به آن خواهی رسید. ایشان می خواهد بگوید که چیزی که شما با دعا و باور کامل می خواهی و بی تردید به آن می رسی، این خدا نیست که به تو حاجت می دهد بلکه چون تو خودت خواستی داری حاجت خودت را می گیری. تداعی و تصویر سازی ذهنی کردی و به این خواسته ات رسیدی. می شود به این نتیجه رسید که اگر شما به کربلا مشرف می شوید و با دعا حاجتی می گیرید، این آقا نیستند که به شما حاجت می دهند این خودت هستی که حاجتت را گرفته ای یعنی آمده ای و تصوی سازی ذهنی کرده ای و حاجت خودت را گرفته ای. این قابل قبول نیست. ولی اگر منظور مثبت اندیشی است قابل قبول است. اندیشه ی ما رفتار ما را می سازد. مثلا هنگام امتحان شما اجازه می دهی که افکار منفی وارد ذهن شما بشود. امتحان را خوانده ای ولی با این افکار منفی که نمی توانم سوالات را جواب بدهم ، دچار مشکل می شوم و من موفق نمی شوم، این افکار اثر تلقینی دارد و اینها را به خودتان تلقین می کند و بعد سر امتحان ذهن شما قفل می کند. ما به این معنا می توانیم از این نظریه استفاده بکنیم.
ای دل غم دیده حالت به شود دل بدنکن
استفاده ای که ما از قانون جذب می کنیم در این قسمتش است. ما نمی توانیم فقط به قوای جسمانی تاکید بکنیم باید به قوای معنوی توجه بکنیم.
در روایت داریم که یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است. حضرت امیر که روی مثبت اندیشی تاکید داشتند خودشان اهل عبادت بودند. ما نباید تک اندیش باشیم.[1]

پی نوشت :
1.حسین دهنوی، گلبرگ زندگی، شبکه 3

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد