بیماریهای روانی
در یک تقسیم کلی، دو نوع بیمار روانی وجود دارد:
رواننژندی (نِوروز)
این اصطلاح شامل اختلالات خفیف روانی میشود و علایم آن خستگی بسیار و شکایتهای بدنی، اختلال در حافظه و کنشهای حسیـحرکتی، پریشانی و اضطراب مرضی است. نِوروز فقط بخشی از شخصیت بیمار را تحت تأثیر قرار میدهد و علایم آنها معمولاً با اضطراب بروز میکند. در این مورد، رابطة بیمار با واقعیت قطع نمیشود و علت اختلالات نوروتیک کارکردی است، نه عضوی؛ یعنی نِوروز علت مشخص بدنی ندارد و عضو مربوط سالم به نظر میرسد؛ اما کارکرد آن دارای اختلال و بینظمی است.
روانپریشی (سایکوز)
این اصطلاح شامل انواع اختلالات شدید روانی، مانند اختلالات روانیـ عضوی و اسکیزوفرنی و برخی اختلالات خلقی است. این اختلالات کل شخصیت فرد را فرامیگیرد. بیماران روانپریش به بیماری خود بینش ندارند. به همین دلیل، در پی درمان نیستند و نسبت به ترغیب دیگران به درمان مقاومت میکنند و جبهه میگیرند. تکلم پریشان (سخنان بیمعنا و بیربط) و رفتار آشفته (مانند آتش زدن خانه) دارند. آنها قادر به تفکیک تجربیات ذهنی (توهم و هذیان) خود از واقعیت نیستند. بنابراین، ممکن است دچار «توهم» شوند؛ یعنی بدون اینکه منشأ خارجی داشته باشد، صداهایی بشنوند یا چیزهایی ببینند و یا دچار «هذیان» شوند و خود را خدا، پیامبر یا مسئول یک مؤسسة بزرگ بدانند و گمان کنند که تحت تعقیباند و افرادی قصد دارند که غذایشان را مسموم کنند. سایکوزها علت کارکردی (افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی و مانند اینها) و عضوی (فلج عمومی و جنون پیری و جنون الکلی) دارند.
سایکوتیکها غالباً برای خود و اطرافیان خود خطرناکاند. بنابراین، باید بهاجبار آنها را در بیمارستان بستری کرد. برخی از این بیماران در بیمارستان بهبود مییابند و برخی را تا مدتها در آنجا نگاه میدارند. در امریکا، تعداد تختهایی که بیماران روانی اشغال کردهاند، بیش از همة تختهایی است که بیماران دیگر در آنها بستری شدهاند.
سایکوزها به دو نوع ادواری و اطباقی تقسیم میشوند. بسیاری از اسکیزوفرنیها اطباقی هستند؛ اما مانیکـدپرسیو و اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی عودکننده، سَندرُمهای غیرعادی مانند کاتاتونی دورهای و سایکوزهای آتیپیکِ عودکننده، سایکوز سیکلوئید (ادواری) هستند. مانیکـدپرسیو و انواع مختلف اسکیزوفرنی از معروفترین سایکوزهای کارکردی بهشمار میآیند. [1]