زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی
زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی

ماهی گیری جاری‌ها از آب گل آلود!


ماهی گیری جاری‌ها از آب گل آلود!
خراسان - مورخ چهارشنبه 1392/10/11 شماره انتشار 18589
پاسخ به 6مشکل در اتاق مشاوره خراسان

چرا حسادت؟

جوانی تحصیل کرده و از نظر اطرافیانم انسان موفقی هستم اما به برادر بزرگ ترم که او هم آدم موفقی است حسادت می کنم. دوست ندارم به خاطر داشتن این صفت از خداوند دور شوم. لطفا راهنمایی ام کنید که چگونه حسادتم را برطرف کنم؟

مشاور: حجت الاسلام دکتر محمد رضا حاتمی: برای درمان حسادت خوب است که ریشه های آن را بشناسیم تا راحت تر بتوانیم با آن برخورد کنیم. ریشه حسادت بدبینی و ضعف فکری افراد نسبت به داشته ها و نداشته هاست. بنابراین اولین قدم برای درمان، تغییر نحوه تفکر و نگرش نسبت به زندگی است. توجه به نعمت ها، امتیازها و نقاط مثبتی که خودمان داریم و دانستن این نکته که همه افراد نقاط قوت و ضعفی دارند و خداوند بنابر مصلحت خودش این امکانات را به آنان داده می تواند در این مسیرکمک کننده باشد. هر یک از ما موقعیت های خانوادگی، مالی، شغلی و تحصیلی ویژه ای داریم که ما را از دیگران متمایز می کند. زمینه حسادت در افرادی که توانمندی هایشان را نادیده می گیرند معمولا بیشتر است. بنابراین اگر نسبت به آنچه که خودمان داریم و آنچه دیگران دارند نگرش مثبتی داشته باشیم خیلی از مسائل حل می شود. تغییردیگری که در نگرشمان باید ایجاد کنیم، این است که توجه داشته باشیم افراد موفق به سادگی و بدون زحمت به این موقعیت نرسیده اند واگر ما هم تلاشمان را بیشتر کنیم می توانیم موقعیت های بهتری را برای خود فراهم کنیم. راه دوم درمان حسادت، ایجاد انگیزه در خودمان برای رهایی از این صفت رذیله است. به این وسیله که آثار منفی حسادت را به خود یادآوری کنیم. مثلا اینکه آدم های حسود آنقدری که خودشان را اذیت می کنند طرف مقابلشان اذیت نمی شود. از طرف دیگر منافع حسود نبودن را مرور کنیم مثلا آرامشی که انسان می تواند بدون حسد ورزیدن به دیگران داشته باشد. راه سوم یاری گرفتن از یک مشاور اخلاقی یا روانشناس است. مطالعه کتب اخلاقی که در این زمینه وجود دارد نیز به شما کمک می کند. یکی از کتاب های بسیار خوب مهجة البیضای فیض کاشانی است که به زبان فارسی با عنوان «راه روشن» ترجمه شده است. در این کتاب مرحوم فیض کاشانی فضایل و رذایل اخلاقی را مطرح و راهکارهای برطرف کردن رذایل را نیز بیان کرده است که این جا به برخی از آن ها اشاره می کنم: 1- با خوش بینی به رفتار و گفتار طرفی که مورد حسادت شماست نگاه کنید و از رفتار و گفتار او تعبیر و تفسیر مثبت داشته باشید و رفتار و گفتار بد او را توجیه کنید. 2- زبان خود را از بدگویی نسبت به او نگه دارید و به جای گفتن عیب های او از فضیلت هایش صحبت کنید. 3- لغزش هایش را نادیده بگیرید و به جای انتقام گرفتن عفو و گذشت داشته باشید. 4- بر خلاف خواسته نفستان که می گوید با او دشمنی کن، با او خوش رفتاری کنید. 5- از سرزنش او بپرهیزید و اگر جایی سختی و گرفتاری داشت با او احساس همدردی و همدلی کنید.

اینترنت فقط برای تفریح نیست

دیپلم ریاضی دارم و چند وقتی است که به دنبال کار می گردم، به این فکر می کردم که مغازه ای باز کنم، اما این کار هم سرمایه می خواهد که من ندارم. مدرک ICDL و تسلط نسبتا خوبی به رایانه و اینترنت دارم. حوزه علاقه ام هم زمینه عمران و معماری است.

مشاور: آلا شریفی:در گذشته ای نه چندان دور، اغلب والدین به فرزندان جوان خود توصیه می کردند که تنها راه موفقیت شغلی، استخدام در یک اداره دولتی است. زیرا در آن زمان تصور بر این بود که هر فردی بتواند کارمند شود، آینده اش ۱۰۰ درصد تامین است. اما در سال های بعد بسیاری از خانواده ها به فرزندانشان توصیه می کردند که در بازار آزاد به دنبال شغلی برای خود باشند. به این معنا که مغازه ای برای خود دست و پا کنند، کالایی در آن بریزند و بفروشند. البته این تفکر همچنان در میان برخی خانواده های ایرانی جایگاه خود را دارد. اما شاید یکی از بهترین توصیه ها برای انتخاب شغل آینده در کنار کارمندی و کاسبی، مغازه داری نوین باشد. امروزه «سایت های اینترنتی» دفاتر یا مغازه های نوین به حساب می آیند. بنابر این می توان از این ابزار، بهینه و به موقع استفاده کرد. با توجه به توانمندی خود و بنا بر آنچه گفتم، به شما توصیه می کنم در کنار ادامه تحصیل و تلاش برای یافتن موقعیت های شغلی مناسب به دنبال راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی هم باشید. حتی می توانید در همان زمینه مورد علاقه تان، یعنی عمران و یا معماری این کسب و کار را راه اندازی کنید. فقط کافی است بیندیشید و یک نیاز را در این زمینه شناسایی کنید و به وسیله وب سایت خود خدمتی ارائه دهید که آن را پوشش دهد. می توانید برای شروع کتاب «کارآفرینی در کسب و کار اینترنتی» انتشارات محراب قلم را مطالعه کنید، همچنین کتاب «کسب و کار اینترنتی» نوشته حمید نیکچه فراهانی در این زمینه کتاب به روزی است.

دستت را می‌گیرم اما مشقت را خودت بنویس!

پسری 10 ساله دارم که با نحوه درس خواندنش به شدت به مشکل برخورده ام. نمی دانم با او چه طور رفتار کنم که خودش درسش را بخواند. لطفا راهنمایی ام کنید.

مشاور: راضیه حافظ شعرباف:

بعضی والدین از زمانی که فرزندشان از مدرسه به خانه بر می گردد تا زمانی که کتاب های برنامه درسی روز آینده او را در کیف اش نگذارند، از کنار او تکان نمی خورند! این والدین در زمانی که فرزندشان تصمیم به درس خواندن می گیرد، کنار او می نشینند، کتاب او را باز می کنند، با او خط به خط درس ها را می خوانند و مرور می کنند به این امید که فرزندشان درس را کامل تر و بهتر یاد بگیرد و در امتحاناتش نمره بهتری کسب کند. این والدین معمولا بهتر از فرزندان شان به کتاب های درسی تسلط پیدا می کنند تا حدی که می توانند همراه فرزندان شان در امتحانات شرکت کنند و نمره خوبی هم بگیرند! اما در این شیوه درس خواندن، والدین بعد از گذشت چند ماه یا حتی چند سال خسته می شوند و به صورت ناگهانی تصمیم می گیرند تا فرزندشان را برای درس خواندن به حال خودش رها کنند. معمولا این فرزندان هم با این مسئله به راحتی کنار نمی آیند و به همین دلیل مشکلات زیادی بین فرزندان و والدین به وجود می آید. بهترین راهکار در زمانی که این والدین قرار است فرزند شان را از وابستگی یادگیری به سمت خودمختاری یادگیری حرکت دهند، این است که این کار را مرحله به مرحله انجام دهند تا فرزندشان به مرور زمان و با به دست آوردن تجربه بتواند بدون نیاز به حضور والدین درس بخواند. این والدین باید بدانند که وقتی فرزندشان به تنهایی درس می خواند، هم عزت نفسش زیاد می شود و هم روش مطالعه را یاد می گیرد که این نکته در شکل گیری صحیح شخصیت این فرزند در آینده تاثیر بسزایی دارد. نکته بسیار مهم دیگر درباره والدینی که تصمیم می گیرند فرزندشان را به خودمختاری یادگیری برسانند این است که آن ها نباید به هیچ وجه از نظارت بر مطالعه فرزندشان دست بردارند. نظارت بر مطالعه و پرسیدن سوال می تواند بهترین کمک آموزشی به فرزندان باشد.

حل چالش‌ها در سال‌های اول زندگی

یک سال از ازدواجم گذشته بود که در مسافرت با خواهر همسرم دعوایمان شد. از من رفتار بدی سر نزد و فقط جمله ای بی جا گفته بودم. خلاصه من و همسرم به تنهایی از سفر برگشتیم و خانواده ها از این موضوع باخبر شدند. از آن موقع 6 ماه گذشته و به ظاهر همه چیز فراموش شده است. اما در این میان جاری هایم از آب گل آلود ماهی می گیرند و مسافرت های خودشان را یادآوری می کنند چه کنم؟

مشاور: سیمین قربانی:خانم عزیز سال های اولیه زندگی(5سال اول) سال هایی مملو از هیجان و فراز و نشیب است. تجربه اول شما برای همراهی در یک سفر تفریحی با خانواده همسرتان چالشی را ایجاد کرده که تا حدودی قابل پیش بینی و توجیه پذیر است.

نداشتن شناخت از روحیات همسفران و یا شتابزدگی در تصمیم گیری باعث دامن زدن به این مسئله شده است.

برای حل این دلخوری ها خوب است از خودتان شروع کنید. ما در روبه رو شدن با مشکلات مختلف در زندگی گاه با خطاهای شناختی مواجه می شویم. بهتر است با مثال شما این موضوع را توضیح دهیم.

جاری شما برایتان از خاطرات سفرهایی که رفته اند تعریف می کند. در ذهن شما چه اتفاقی می افتد؟ شما به یاد سفر نه چندان خوب خود می افتید (هرچند شما سفری را رفته اید که خاطرات خوبی در آن نیز داشته اید) در نتیجه یک سلسله افکار در پی این یادآوری به ذهنتان هجوم می آورد. شاید تا حدی که دیگر صدای طرف مقابلتان را نمی شنوید! و تنها غرق در افکار خود می شوید، افکاری مانند این که: «برای اینکه مرا تحقیر کند این خاطرات را می گوید... می خواهد جایگاه و یا عملکرد مرا زیر سوال ببرد و...» اما باید بدانید صحت این افکار به راحتی تایید نمی شود!

بهتر است در همان لحظه باخود به این نکته فکر کنید:« آیا واقعا می توان با شنیدن این موارد نتیجه گرفت که آن ها قصد توطئه و یا توهین دارند؟» شما باید شرایط مناسبی را فراهم کنید تا دراین مورد با اقوام تان و در ارتباطی سازنده مسئله را ریشه ای و نه ظاهرا، حل کنید.

از طرف دیگر باید بدانید این موضوع در زندگی شخصی با همسرتان چه مقدار تاثیر دارد؟ آیا در حدی است که تمامی جنبه های زندگی مشترکتان را تحت تاثیر قرار داده و مختل کرده است؟ درجه اهمیت آن را برای خود و همسرتان مشخص کنید. با این کار بیشتر احساس آرامش خواهید کرد.

بیا با هم حرف بزنیم

من و همسرم یک سال است که در دوران عقد هستیم و تا چند ماه دیگر به خانه خودمان می رویم. وقتی می خواهم درباره محل برگزاری مجلس و خرید عقد با او صحبت کنم چون نظر من با نظر او تفاوت دارد، حساس می شود و شروع به گریه کردن می کند. من هم چون او را دوست دارم در این باره کمتر صحبت می کنم. البته نظر خانواده من و او درباره مکان برگزاری مجلس یکی است. لطفا راهنمایی کنید که در این زمینه چه رفتاری داشته باشم.

مشاور: آسیه امیدوار

مخاطب گرامی، این که نظرات همسرتان برایتان مهم است و سعی می کنید به احساسات و افکار او احترام بگذارید، امری قابل تقدیر و تحسین است.اما نکته ای که نباید آن را فراموش کنید این است که چون در آستانه برگزاری جشن آغاز زندگی مشترک خود هستید و پس از آن به عرصه زندگی مشترک قدم خواهید گذاشت، باید رویه ای را در پیش بگیرید که بتوانید در سراسر زندگی خود ادامه دهید و از انجام آن خشنود و راضی باشید.

اگر قرار باشد شما در هر مسئله زندگی به خاطر ناراحت نکردن همسرتان، از خواسته های خود چشم بپوشید، این روند در درازمدت شما را خسته و فرسوده خواهد کرد.

بدیهی است که این به معنی اهمیت ندادن به خواسته های همسرتان نیست بلکه به این معنی است که شما باید در مسیر گفتمان رو به جلو بروید.به این ترتیب که هم شما و هم او شنونده و پذیرای نظرات و حتی گاهی خواسته های مغایر هم باشید و در انتها با توجه به مصلحت های احتمالی و در نظر گرفتن کلیه جوانب تصمیم مناسبی بگیرید.

همسرتان نیز حق شنیدن خواسته های شما را دارد،پس با او به گفت وگوی صمیمانه بنشینید. از توان مالی خود درباره خرید عقد و چگونگی برگزاری مجلس خود صحبت کنید، مسلما همسر شما با شنیدن حرف های شما سخت گیری های کمتری خواهدکرد.ضمن این که بهتر است تصمیم نهایی را درباره مجلس عروسی، خودتان بگیرید و از بزرگ ترها نیز مشورت بجویید.چون تعدد نظرات و دادن حق تصمیم گیری به افراد زیاد، می تواند باعث سردرگمی و حتی بروز اختلافات بین خانواده ها و نیز شما و همسرتان شود. در انتها خدمت شما عرض می کنم که مهم ترین نکته در رابطه با این نوع رفتار همسرتان این است که اجازه ندهید این چارچوب ذهنی در او شکل بگیرد که همیشه می تواند با توسل به گریه شما را متقاعد کند. او نیز باید متوجه این امر بشود که تنها با صحبت کردن و بیان خواسته ها و همچنین شنیدن نظرات همدیگر می توانید به راه حل مناسبی دست یابید.

گوشه گیری در جوانی را جدی بگیرید

پسرم 24 ساله است ، از دوران راهنمایی احساس کردم با دیگران ارتباط کمی دارد اما هر وقت با او در این باره صحبت می کردم جواب های به ظاهر منطقی می داد که من با هر کسی حرف نمی زنم و فقط با کسی صحبت می کنم که حرف مشترک داشته باشم. در دوره دبیرستان با یک مشاور صحبت کرد اما خیلی کمک نکرد. الان متوجه شدم برایش برقرارکردن ارتباط با دیگران خیلی سخت است. حتی در موارد تحقیقاتی و علمی که به کمک نیاز دارد حاضر نیست با دیگران مشورت کند یا از آن ها کمک بخواهد.

مشاور: پریسا غفوریان

مخاطب عزیز، سوالی که پرسیدید پاسخ مفصلی دارد. قبل از هرچیز توصیه من به شما این است که فرزندتان را نزد روانشناس ببرید و کمک تخصصی برای او را به طور جدی دنبال کنید زیرا مسائلی وجود دارد که باید قبل از ازدواج حل شوند، در غیر این صورت به مشکلات غیر قابل حل تبدیل می شوند.

1 - ممکن است فرزند شما به اضطرابی به نام " اضطراب جدایی" مبتلا باشد. اضطرابی که در سنین پیش از دبستان بروز می کند و اگر حل نشود شکل مزمن به خود می گیرد. منظور از اضطراب جدایی، اضطرابی است که کودک با هر بار فاصله گرفتن از عزیزان خود تجربه می کند.

اضطراب جدایی مزمن شده، کاهش اعتماد به نفس، عزت نفس و در نهایت فقدان روابط نزدیک و صمیمانه با دیگران را در بزرگسالی موجب می شود.

چنین اضطرابی در هر موقعیتی که احتمال جدایی وجود داشته باشد به شدت بر انگیخته و باعث می شود فرد از موقعیت هایی که مستلزم جدایی است اجتناب کند. لذا چنین فردی ترجیح می دهد وارد ارتباط صمیمانه و اجتماعی که ممکن است پایانی داشته باشد نشود تا این اضطراب را هم تجربه نکند و این گونه آرامش خود را تضمین می کند.

2- نوجوانان به خصوص پسرانی که اختلال اضطراب جدایی دارند نیاز مفرطشان را به مادر یا تمایل به بودن با او انکار می کنند اما رفتارشان نشان دهنده این اضطراب است و این امر با اکراه یا ناتوانی از ترک منزل و ارتباط برقرار کردن با دیگران خود را در بزرگسالی نمایان می کند. قصدم یادآوری نقش شما به عنوان والدین او است. شما باید در دوران کودکی برقرار کردن رابطه با دیگران، ارتباط اجتماعی و نوعدوستی را به او آموزش می دادید.

از خود بپرسید چرا با وجود فرصت زیادی که پسرتان داشته تا مهارت اجتماعی شدن را از طریق شما به دست آورد اکنون با این مشکل روبه رو است؟!

3- همانطور که گفته شد وابستگی به دیگران اضطراب طرد شدن توسط آن ها را به دنبال دارد. لذا چنانچه این اضطراب مزمن شود فرد رفته رفته این باور غیر منطقی را به طور ناآگاهانه در خود رشد می دهد که من به دیگران نیازی ندارم یا دیگرانی که من می خواهم وجود ندارند، اما صحبت هایی که حتی گاهی به نظر شما منطقی می رسند، انکارها و توجیه هایی بیش نیستند که می توانند فرد را بیشتر از دیگران دور کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد