زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی
زندگی دنج

زندگی دنج

اجتماعی

۷ فرق رابطه سالم ورابطه سمی:


 ۷ فرق رابطه سالم ورابطه سمی:


۱. پس از خراب کردن اوضاع، چگونه آن را درست می‌کنید؟

در یک رابطه‌ سالم: وقتی قرار دیدارتان را به خاطر کار به بعد موکول می‌کنید، عذرخواهی می‌کنید، او نیز وقتی فراموش می‌کند زباله‌ها را ببرد، همین کار را می‌کند.


در یک رابطه‌ سمی: یکی از شما حاضر است به سیبری نقل مکان کند اما نگوید "متاسفم”.


همه در رابطه‌های‌شان مرتکب اشتباه می‌شوند، اما مهم‌ترین چیز این است که بتوانید به اشتبا‌ه‌تان اعتراف کنید. یک دکتر روان‌شناس بالینی و مشاور ازدواج و خانواده به نام  آن برنان  می‌گوید: "بعضی آدم‌ها با عذرخواهی کردن مشکل دارند چون عذرخواهی می‌تواند حس آسیب‌پذیری ایجاد کند”. هم‌چنین عذرخواهی باعث می‌شود به‌طور عمیق و مبهم احساس کنند نقصی دارند، بنابراین، ترجیح می‌دهند با تظاهر به این که هیچ اشتباهی نکرده‌اند، کلا از عذرخواهی اجتناب کنند. 


۲. درباره‌ همسرتان روی چه‌چیزی تاکید دارید.

در یک رابطه‌ سالم: بیش‌تر درمورد چیزهایی با هم صحبت می‌کنید که شما را از رابطه‌تان خرسند می‌کند، و کمی هم گلایه یا درخواست دارید تا چیزی ناخوشایندی را که به‌تدریج وارد زندگی‌تان شده‌اند، تغییر دهید(چون این کاملا طبیعی است).


در یک رابطه‌ سمی: بیش‌تر تمایل دارید سرخوردگی‌های‌تان و اوضاع فعلی‌تان را با صدای بلند به یک‌دیگر ابراز کنید، تا این‌که درباره‌ کارهای خوبی که هریک از شما انجام داده‌ است صحبت کنید.


۳. هر چند وقت یک‌بار از تنبیه سکوت استفاده می‌کنید.

در یک رابطه‌ سالم: حتی وقتی یکی از شما از طرف مقابل دلخور است، باز هم به احساسات او فکر می‌کنید و نمی‌خواهید از با بی‌توجهی رنجش غیرضروری ایجاد کنید.


در یک رابطه‌ سمی: یک فرد بعد از دعوا، کاملا به طرف مقابل بی‌اعتنایی می‌کند.


تنبیه سکوت، جدا از این‌که ترفندی است که بهتر است در دوره‌ دبیرستان باقی بماند، نشانه‌ دست‌کاری هیجانی است. مالک می‌گوید: "فردی که نادیده گرفته می‌شود نمی‌داند چه شده‌است، یا حتی با خودش فکر می‌کند آیا همسرتان هنوز به او علاقه دارد یا نه”. انزواطلبی، چه کلامی باشد چه این‌که بعد از دعوا یک روز تمام ناپدید شوید، روشی است که بی‌ثباتی هیجانی را در رابطه ایجاد می‌کند. 


۴. آیا حقیقتا هر دوی شما قابل اتکا هستید؟

در یک رابطه‌ سالم: وقتی همسرتان می‌گوید کاری را انجام خواهدداد، می‌دانید به حرف خود عمل می‌کند.


در یک رابطه‌سمی: هرگز کاملا مطمئن نیستید او به قول‌اش عمل می‌کند یا فقط حرف می‌زند.


۵. چند تا از دعواهای کوچک تبدیل به فوران عظیم خشم می‌شوند.

در یک رابطه‌ سالم: می‌توانید بپذیرید یا نپذیرید که برکینگ بد بهترین برنامه‌ تلویزیونی است.


در یک رابطه‌ سمی: یک اختلاف نظر جزیی تبدیل به یک مشاجره‌ شدید می‌شود.


۶. آیا هر یک از شما می‌تواند متکی به خود باشد.

در یک رابطه‌سالم: شما به‌طور مرتب با دوستان‌تان قرار سینما می‌گذارید، و همسرتان فعالیت‌های انفرادی خودش را دارد.


در یک رابطه‌ سمی: شما دو نفر مثل چسب به هم چسبیده‌اید و نمی‌توانید از هم جدا شوید.


وابستگی ممکن است مانند خوشایند به نظر برسد، انگار اوضاع آن‌قدر خوب است که از جدایی‌های کوتاه نفرت دارید. در واقعیت، منشأ همیشه با هم بودن احتمالا صورتی از احساس ناامنی است. 


۷. تا چه حد می‌توانید صریح و بی‌پرده باشید؟

در یک رابطه‌ سالم: هر دوی شما احساس می‌کنید می‌توانید تقریبا درمورد همه‌چیز گفت‌وگو کنید، حتی درمورد این‌که با همسر سابق‌تان برخورد کرده‌اید، یا وقتی با دوستان‌تان بوده‌اید کسی به شما پیشنهاد دوستی داده‌است.


در یک رابطه‌ ناسالم: پی‌می‌برید که دارید چیزهای بی‌اهمیت و بی‌ضرر را از او پنهان می‌کنید، مثلا این‌که با دوستی صحبت کرده‌اید که همسرتان چندان از او خوش‌اش نمی‌آید.


وقتی همسرتان نسبت به مسائل بی‌اهمیت واکنش شدیدی نشان می‌دهد، ممکن است به‌طور غریزی در حضور او مراقب حرف‌ها و رفتارتان باشید، به نحوی که از نظر او، واقعا باملاحظه هستید. 



اگر همسرتان تمایلی ندارد روی خواسته‌های معقول شما کار کند، یا به احساسات‌تان بی‌اعتنا است، می‌توانید از او بخواهید با شما به یک مشاور خانواده مراجعه کند، یا فکر کنید آیا این واقعا همان رابطه‌ای است که می‌خواهید داشته‌باشید.


منبع: گلمور

#روانشناسی

برگرفته از کانالzhuanchannel@

قانون تاثیر معکوس


قانون تاثیر معکوس


ساده بگویم گاهی هر چه بیشتر برای چیزی تلاش کنیم نتیجه کمتری خواهیم دید.


نمونه بارز این مسئله بی خوابی است. خواب یک فرآیند کاملا ناخودآگاهانه است و زمانی که سعی می کنیم خودمان را بخوابانیم نتیجه برعکس می شود. هر چه بیشتر به خواب فکر کنیم و به خودمان دستور خواب بدهیم بیشتر بیدار می مانیم.


مثال دیگری که می توانم بزنم شنا کردن است.

 زمانی که می خواهیم روی آب شناور باشیم داخل آب فرو می رویم و غرق می شویم اما زمانی که می خواهیم داخل آب فرو برویم روی آب شناور می شویم.


دلیل ایجاد قانون تاثیر معکوس این است که ذهن خود آگاه 

و نا خودآگاه ما مدام با هم درگیر هستند و در این درگیری ذهن نا خود آگاه برنده می شود. چرا؟ چون حامی و پشتیبان ماست و منطق سرش نمی شود. “امیل کوئه” روانشناس فرانسوی می گوید:

 زمانی که تصورات با قدرت اراده درگیر هستند بدون استثناء تصورات برنده می شوند.



تصور کنید یک تخته چوب روی زمین گذاشته ام و از شما می خواهم روی آن راه بروید.

 شما هم بدون هیچ تردیدی این کار را انجام می دهید.

 با خودتان می گویید این فقط یک تخته چوب است و با راه رفتن روی آن هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. بنابراین خودآگاهانه به بدنتان می گویید که این کار را انجام دهد.


اما اگر تخته را روی یک نقطه بلند مثلا یک طرف آن را روی یک ساختمان و طرف دیگر را روی یک ساختمان قرار دهم و از شما بخواهم از روی آن رد شوید چه می کنید؟ 

آیا از روی آن رد می شوید؟ 

این کار درست همان کاری است که دفعه قبل از شما خواستم “رد شدن از روی تخته” اما در این جا ذهن نا خود آگاهتان با همه چیز درگیر می شود. 

وحشت، نگرانی، ترس از افتادن. هر چه بیشتر بخواهید که این احساسات را به خودتان راه ندهید بدتر می شود.


در نتیجه شانس رد شدن از روی تخته در ارتفاع را همانطور که روی زمین داشتید نخواهید داشت. ذهنتان تمام ترس ها را مجسم می کند و شما را از انجام آن کار باز می دارد.


هر چه بیشتر سعی کنیم از اراده و نیت آگاهانه مان بخواهیم کاری را انجام دهد کمتر موفق می شویم. نمی توانیم خودمان را مجبور به درک چیزی بکنیم در این مواقع با آرام کردن ذهن است که می توانیم درک مان را بالا ببریم.


این مسئله تا چه اندازه روی زندگی روزانه ما تاثیر می گذارد؟

امیل کوئه می گوید: راه حل این ترس ها آرامش و رها کردن و فکر کردن به چیزهای آرامش بخش است که به ما حس اطمینان و اعتماد به نفس می دهد. 


وقتی احساس امنیت و آرامش داشته باشیم می توانیم با همه مسائلی رو به رو شویم و کمتر احساس تهدیدآمیز نسبت به آن ها داشته باشیم.


آرام باشید و رها کنید، با خودتان نجنگید و لبخند بزنید.

 آخرین آزمونی که داده اید را به خاطر بیاورید. مطالعه، مطالعه و مطالعه، استرس، ترس و نگرانی… تمام این احساسات تا زمانی که روی صندلی می نشینید شما را فرا می گیرد. 


لحظه آزمون هر چه به ذهنتان فشار می آورید کمتر خوانده ها به یادتان می آید. اما وقتی از کلاس آزمون بیرون می آیید چه اتفاقی می افتد؟ دیگر استرس ها تمام شده و یکی یکی همه چیز به یادتان می آید.


افکار منفی تاثیرات بیشتری نسبت به افکار مثبت دارند زیرا منفی حس قوی تری در خود دارند.


 به هدفتان فکر کنید و با آرامش روی آن تمرکز کنید.

 این افکار منفی را که شاید نتوانید به آن هدف برسید از ذهنتان دور کنید.تصویر مثبتی از هدفتان در ذهن مجسم کنید و سپس آن را با تمام وجود احساس کنید. هیچ چیزی به دست آوردنش ساده نیست اما همه چیز ارزش امتحان کردن دارد.


#روانشناسی

برگرفته از کانالzhuanchannel@